اسلاید بار اصلیتحلیل‌هاتحلیل‌های سیاسی

ایالات متحده آمریکا، روسیه و چین در سال ۲۰۲۲ «بازی بزرگ» را آغاز خواهند کرد.

الکساندر شتروم، پرآودا- ترجمۀ حیدر سهیلی اصفهانی

 تا کنون در نظم جهانی، هیچ تغییر خاصی مشاهده نشده است. لذا این که سال ۲۰۲۲ آبستن دگرگونی‌های بزرگ،  رویدادهای بین المللی و نشست‌های تعیین‌کنندۀ رهبران است، چندان واقعیت ندارد. با این حال، ایالات متحده می‌کوشد تا تا وضع موجود را با منافعش سازگار کند. گو آن که چندان هم موفق نبوده است.

 در دهه ۱۹۷۰، ایالات متحده سخت کوشید تا به منظور جداسازی اتحاد جماهیر شوروی از چین، روابطش را با پکن گرمی بیشتری بدهد. اما اکنون، این مسکوست که در جایگاهِ پکن نشسته است و همه چیز، دقیقا برعکس است.

از دید راچزار رادف، کارشناس سیاسی بلغار در صوفیه، ایالات متحده به همان طرح بازگشته است، زیرا تحرک آمریکایی‌ها در عرصه بین المللی کاهش یافته و گرایش موجود به حفظ سلطۀ جهانی آمریکا،  به نظرغیر قابل اجرا است.

از آن جایی که ایالات متحده تقریبا بلافاصله، به هر گامی که ولادیمیر پوتین و شی جین پینگ به سوی یکدیگر بر می‌دارند، واکنش نشان می‌دهد، ناخشنودی ژئوپولیتیک آمریکا، از بابتِ تقویت اتحاد میان مسکو و پکن کاملا آشکار و واضح است. ایالات متحده در این زمینه، مشکل بزرگی را برای خود پیش بینی می‌کند.

انتظار می‌رود واشنگتن دست به هر کاری بزند تا در مشارکت استراتژیک میانِ روسیه و چین سنگ اندازی کند. همان طور که بسیاری از ناظران بین المللی معتقدند، رئیس جمهور آمریکا حتی آماده است تا گام‌هایی به سوی فدراسیون روسیه بردارد تا “دوستی این دو قدرت را خنثی کند”.

البته این درست که کارشناسان، چنین اتفاقی را بسیار دور از نظر می‌دانند،  اما این واقعیت که ایالات متحده سعی در “خرید زمان” دارد، آشکار و مبرهن است.

ممکن است روسیه و چین در سال  2022، دست به کار نوشتنِ مشترکِ ابتکارات استراتژیک جدیدی باشند و ای بسا، همکاری‌های اقتصادی ژرفای بیشتری بیابد و همچنین، اقدام به برگزاری تمرینات دریایی در سراسر آسیای شرقی کنند.

البته کارشناسان، هرگونه تهاجم احتمالی به تایوان را نادرست می‌دانند، اما نفی حدوث دگرگونی‌های ژئوپلتیک در جنوب آسیا هم غیرممکن است.

از آن سو، آمریکایی‌ها، در نهایت، برای از سرگیری همکاری‌های کرانه‌های اقیانوس آرام برنامه‌هایی خواهند داشت. دگرگونی در افغانستانی که آن‌ها رها کرده‌اند، اجتناب ناپذیر خواهد بود. ویتنام به تدریج همکاری نظامی و فنی‌اش را با روسیه گسترش می‌دهد. خاورمیانه، سیاست ایالات متحده را محدود خواهد کرد و اسرائیل به دنبال حفظ دستاوردهایش خواهد بود.

با این حال، در اروپا، از آن جایی که ایالات متحده قصد دارد سامانه‌های موشکیش را در تعدادی از کشورهای عضو ناتو مستقر کند، ناآرامی خواهد بود.

از سوی دیگر، اقتصاد مرده، زودتر از “تهاجم ساختگی روسیه” خواهد کشت. دست کم، کمبود زغال سنگ و گاز طبیعی، بحران عظیمی را در پی خواهد آورد.

اما کی‌یف زیر بار اجرای موافقت‌نامه‌های مینسک نمی‌رود  و رئیس جمهور ولدیمیر زیلینسکی و دولت متبوعش، تمایلی برای مقابله با مشکلات کوبندۀ کشور از خود نشان نمی‌دهند.

اوکراین، در واقع، در مسئولیت‌ ناپذیری و سردرگمی دست و پا می‌زند. در برابر چنین پس زمینه‌ای، لابی نیرومندی، به نمایندگی از اتحادیه اروپا و کمیسیون اروپایی، در آن جا فعال است . از سوی دیگر، اروپا، مشکلات خود را هم نمی‌بیند که تا پایان ژانویه سال ۲۰۲۲، ذخایر گاز طبیعی‌اش، به طور کامل کاهش خواهد یافت.

اتحادیه اروپا در حال حاضر به طور آشکاری درباره فقر انرژی صحبت می‌کند، هرچند بحران واقعی گاز را هنوز پیش رو دارد. با وجود، این فضای آکنده از ناامیدی، اروپا به تهدید و توهین به روسیه ادامه می‌دهد. واقعا چرا؟

در سوی دیگری، ایالات متحده در “تله‌ای استراتژیک” گرفتار شده است، با تمرکز دائمی بر اوکراین به تهدیدهایش ادامه می‌دهد تا باز یکی دیگر از شکست های اساسی بین المللی‌اش را رقم. ارسال سلاح‌های منسوخ و از دور خارج شده به اوکراین، با وجود این واقعیت ادامه می‌یابد که در صورت تداوم خصومت، هیچ یک از این سلاح‌ها، نمی‌تواند ارتش روسیه را متوقف کند.

ایالات متحده ، توانایی مقابله با روسیه و چین را در آن واحد ندارد و اوکراین، با تمام تمایل خود، نمی تواند موقعیت جغرافیایی‌اش را تغییر دهد و آن را  به مقصد آمریکا “ترک کند” و یا از مرزهای فدراسیون روسیه فاصلۀ بیشتری بگیرد.

اگر این حال و هوا را ادامه دهد، هویت خود را در قالب یک دولت از دست خواهد داد، چون هیچ کس، هزینۀ سنگین جنگ جهانی سوم را به جان نخواهد خرید تا رگ غیرتش را برای اوکراین کلفت کند.

روسیه نیاز به حاشیه امنی دارد  که دونتسک، لوگانتسک، زاپروژیا، خرسون و کریمه، آن را تشکیل خواهند داد.

“همۀ این پرسش‌ها نسبتا اتوپیایی هستند، اما در دراز مدت، وجود این بحرانِ منطقه‌ای، به محرومیت ایالات متحده از جایگاهِ ژاندارم جهانی، انحلال ناتو و از آن سو، به نزدیکی‌ هر چه بیشتر مواضع روسیه و چین در عرصۀ جهانی خواهد انجامید و جهان همچنین، شاهد افزایش نقش هندوستان در سیاست جهانی خواهد بود.