توهم منطقۀ پرواز ممنوع
در اوکراین، نیت خیر نمی تواند آثار پیشنهادهای شر را جبران کند.
ریچارد بتز | فارین افیرز– March 10, 2022- پنج شنبه، ۱۹ اسفند ۱۴۰۰
حیدر سهیلی اصفهانی
فارین افیرز، مقالهای را به قلم ریچارد بتز، دربارۀ منطقۀ پرواز ممنوعِ درخواستی زلنسکی منتشر کرده است. این مقاله، حاوی دیدگاهی آمریکایی در مخالفت با این طرح و برنامه است. برای حفظ ادبیات فاخر، الفاظ تند نویسنده از قبیل تهاجم وحشیانه تعدیل شده است. به علاوه، روانی فارسی ترجمه، از حفظ کتیبهای متن اصلی مهمتر بود. لذا روانی متن ترجیح داده شده است.
در مواجهه با تهاجم روسیه به اوکراین، بسیاری از آمریکاییها و اروپاییها بر دولتهای خود فشار میآورند که تا حد امکان از کییف حمایت نظامی کنند. یکی از پیشنهادهایی که تعدادی از ناظران و مفسران برجسته، آن را مطرح کردهاند، ایجاد منطقه پرواز ممنوع در آسمان اوکراین است – یعنی استفاده از زور (یا تهدید به زور) برای دور نگه داشتن هواپیماهای روسی از بخشی از حریم هوایی اوکراین، بهر جلوگیری از حملات هوایی روسیه به نیروهای نظامی اوکراین و غیرنظامیان در این منطقه. ایجاد چنین منطقهای، شامل ترکیبی از جمع آوری اطلاعات روزانه، پیگیری میدانی، گشتهای هوایی چرخشی با تعداد زیادی هواپیما و خلبان و مهمتر از همه، تهدید به جلوگیری عملی از ورود هواپیماهای دشمن به حریم هوایی تعیین شده است.
چنین پیشنهادهایی برای برقراری منطقۀ پرواز ممنوع، از کاربرد این مفهوم در ادبیات نظامی نیروهای ایالات متحده و ناتو در عراق پس از جنگ خلیج فارس، در بوسنی در اواسط دهه ۱۹۹۰ و در لیبی در طول جنگ داخلی آن در سال ۲۰۱۱ الهام گرفته شده است. اما این، به معنی تحمیل منطقۀ پرواز ممنوعی بر قدرتی بزرگ نیست. بلکه، برعکس، این مفهوم، حاکی از اعمال خواستههای قدرتی بزرگ، در حد ایالات متحدۀ آمریکا، بر دشمنان محلی ضعیفی است که توانایی مقابله با آمریکا را نداشتند. تاکنون، هیچ نمونهای از «منطقه پرواز ممنوع» وجود نداشته است که خارج از چارچوب نبرد برای برتری هوایی، در قالبِ جنگهای منظم، بر قدرتی بزرگ تحمیل شود.
پیشنهادِ ایجاد منطقه پرواز ممنوع، صرفا از احساساتی انسانی به منظور تسکین درد و رنج مردم اوکراین و «انجام کاری» در برابر تجاوز روسیه حکایت دارد. اما انجام این کار، خطر سقوط به مصیبت بسیار بدتری را در پی خواهد داشت. چنین چیزی، حتی دربارۀ منطقۀ پرواز ممنوع محدود از نوعی که بیش از دوجین کارشناس و مقام سابق، در اوایل این هفته، مطرح شد، هم صدق می کند؛ طرحی که شاید منطقی به نظر برسد، اما در واقع متهورانه است.
هدف از پیشنهادِ منطقۀ پرواز ممنوعِ محدود ، در درجه اول، حفاظت از کریدورهایی است که غیرنظامیان میتوانند از طریق آنها فرار کنند و از حملات هوایی روسیه در امان باشند. اما حداقل در دو هفته اول جنگ، عملیات هوایی روسیه مشکل اصلی نبوده است. توپخانه و موشکهای شلیک شده از زمین، خسارات بسیار بیشتری در مقایسه با بمب افکنهای روسی وارد کرده است و ایجاد منطقه پرواز ممنوع تأثیر چندانی بر چنین حملاتی نخواهد داشت.
و حتی اگر این فرض را بپذیریم که محدود کردن دسترسی روسیه به حریم هوایی اوکراین تفاوت قابل توجهی ایجاد میکند، پیشنهادهای جاری برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع در آسمانِ اوکراین، همچنان درگیر دو اشتباه اساسی است: یا بهترین نتیجه را در نظر میگیرند که در آن روسها به سادگی با چنین تقاضایی همراهی میکنند، یا خطر قابل توجهی را برای برپایی جنگ رویاروی میانِ ناتو و روسیه به جان میخرند.
این امکان وجود دارد که روسیه محتاطانه عمل کند و به سادگی، زیر بار تقاضایِ خودداری از انجامِ عملیات در داخل و اطراف کریدورهای تخلیۀ غیرنظامیان خواهد رفت. اما چنین تصوری بسیار دشواراست؛ هرچه باشد، مسکو قبلاً روی جنگی قمار کرده است که ادعا میکند، انگیزه آن در وهله اول تهدید ناتو بوده است. اولین مرحله جنگ نتایج خفتباری برای ارتش روسیه به همراه داشته است و ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، بعید است کاری انجام دهد که شبیه عقبنشینی در برابر ضربالاجل و اولتیماتوم ناتو به نظر برسد.
برقراری منطقۀ پرواز ممنوع، خطر سرنگونی به چاه ویل بسیار بدتری را هم در بر خواهد داشت.
اگر روسها به منطقه پرواز ممنوع ملحق نپیوندند، به ناگزیر، ناتو باید تصمیم میگرفت که آیا آن را اجرا کند یا نه که به معنای اعلام آمادگی برای سرنگونی هواپیماهای روسی و شلیک اولین گلولهها است. اشتباه نکنید؛ خواه نبرد هوایی برای اجرای این منطقه محدودِ حریم هوایی اوکراین باشد و خواه، نه، چنین اقدامی، به منزلۀ آغاز جنگ بین ناتو و روسیه است و حتی درگیری محدود نیز انفجارآمیز خواهد بود، چون جرقۀ نخستین جنگ رویارویی میانِ قدرتهای بزرگ، پس از سال ۱۹۴۵ را روشن خواهد کرد.
البته، ایالات متحده و متحدانش در حال حاضر با ارسال تسلیحات و تدارکات به اوکراین، در نبرد غیرمستقیمی با نیروهای روسیه درگیر هستند. با این حال، چنین مشارکتی سطح تصاعد نظامیِ بازمانده از تجربیات جنگی گذشته را پشت سر نگذاشته است. برای نمونه، اتحاد شوروی، در جنگ با آمریکاییها در کره، در دهه ۱۹۵۰ به کره شمالی و چینیها کمک کرد و این کمک در دهه ۱۹۶۰ بار دیگر، به کمونیستهای ویتنامی ضد آمریکاییها تکرار شد.
از آن سو، ایالات متحده هم، در دهه ۱۹۸۰ به مجاهدین افغان که با شوروی در جنگ بودند ، کمک میکرد. در همۀ این موارد، روسها و آمریکاییها از تلفاتی که چنین کمکهایی میگرفت، خشمگین میشدند، اما از تلافی کوبنده ضد عاملانش خودداری میکردند، تا مبادا جنگهای کوچک، به جنگهای بزرگ تبدیل شوند. درست است که در بعضی نبردهای هوایی در طول جنگ کره، خلبانان ایالات متحده و شوروی مستقیماً با یکدیگر درگیر شدند، اما هر دو طرف، تا سالهای مدیدی، این اطلاعات را با هدفِ مهار فشارهای سیاسی برای گسترش جنگ، کاملاً پنهان نگه میداشتند. در دنیای امروزی که از نظر فناوری، ارتباطات بیمعنا و اطلاعات منبع باز فراوانی وجود دارد، برای مخفی نگه داشتنِ نبرد هوایی بر فراز اوکراین هیچ راهی نیست.
علاوه بر این، وقوع جنگ میانِ قدرتهای بزرگ تنها خطر ناشی از اعلام منطقه پرواز ممنوع نخواهد بود. در نظر بگیرید که اگر روسها از پذیرش منطقه پرواز ممنوع امتناع کنند و در مواجهه با ناسازگاری مسکو، ناتو عقبنشینی کند، آن وقت، برای جلوگیری از بروز جنگی گستردهتر، چه کاری از ناتو برخواهد آمد؟ چنان که اعلام منطقه پرواز ممنوع، به سانِ بلوفی رقت انگیز به نظر خواهد رسید. گو آن که معمولا در اهمیت اعتبار قضایا، اغلب اغراق میشود و اغلب، به سانِ بهانهای برای تعهدات نظامی اشتباه به کار گرفته میشود، اما در این مورد به خصوص، آسیبی که به اعتبار ناتو وارد خواهد آمد، بسیار زیاد خواهد بود. چنین اقدامی نه تنها توخالی بودن موضعگیری برای کمک به اوکراین را برملا میکند، بلکه شک و تردید را در این مورد برجسته و تشدید خواهد کرد که آیا ائتلاف به وعدههای اساسیاش، برای دفاع دستهجمعی عمل میکند یا خیر، بهویژه وقتی پای اعضای ضعیفتر و جدیدتری مانند،کشورهای آسیب پذیر بالتیک در میان باشد.
اشتباهی بزرگ
جنگ در اوکراین نتیجه دردناکِ پاسخ پوتین به دو اشتباه ناتو است. اولین مورد، اعلامیه ائتلافِ سال ۲۰۰۸ بود که قرار بود اوکراین و گرجستان روزی به آن بپیوندند. (در مورد اوکراین، طرحی برای فنلاند شدن کشور بهتر بود، یعنی بی طرفیاش در روابط بین مسکو و غرب، در ازای استقلال و دموکراسی در داخل.) اما زمانی که هدف اصلی، عضویت در ناتو اعلام شد، اشتباه دوم این بود که آن را فوراً انجام ندادند و بلافاصله، تضمینی برای بازدارندگی ناتو ایجاد نکردند. خصوصا با توجه به دیدگاه پوتین دربارۀ گسترش ناتو به سانِ تهدیدی برای روسیه، این دورۀ ابهام انگیز، فرصتی برای او مهیا کرد تا جنگی پیشگیرانه انجام دهد.
مصیبتی که از این اشتباهات برجای مانده دلخراش است. اما تلاش برای کنار آمدن با آن با ورود مستقیم دیرهنگام به جنگ و نیز، تایید ناامیدانۀ برقراری منطقه پرواز ممنوع، بدون اطمینان از این که منجر به فاجعه بزرگتری نمیشود، صرفا این فاجعه را تشدید خواهد کرد. ناتو باید به اوکراین کمک کند، اما کمک آن باید زیر آستانۀ تعیین شده برای تصاعد تنش باقی بماند و این، کم و بیش شامل همین کارهایی است که ائتلاف قبلاً انجام داده است؛ در صورت امکان، ارائه کمک به پناهندگان غیرنظامی و ارسالِ سلاح، مهمات، غذا و حمایت لجستیکی از ارتش اوکراین.
اصرار برای کمک به اوکراین قابل ستایش است، اما تنها چیز بدتر از تماشای شکست تدریجی این کشور این است که وعده مداخله مستقیم نظامی را بدهیم و سپس از انجام آن خودداری کنیم. یا حتی بدتر، بر دامنۀ تنش بیفزاییم و آن چه را که اکنون عملا جنگ سرد جدیدی به شمار میاید، به نبردی آتشین تبدیل کنیم. نبردی که میتواند در عرصۀ بینالمللی، چنان ویرانی و تلفات گستردهتری ایجاد کند که حتی ویرانیهای جنگ کنونی در اوکراین، در برابرش ناچیز جلوه کند.