ادب و هنرشعر

بحث با ابلهان

تاکنون با ابلهان داد سخن را داده‌ای؟

ابلهی پس، ابلهی اندر میانِ ابلهان

شده است با ابلهی از عقل و دانش گپ زنی؟

خاک بر سر، باید عقلی باشدش پشت زبان؟

رطب و یابس را نمی‌بینی چگونه می‌تند؟

بز، از او بهتر شناسد، فرق گاو و مادیان

چون سخن می‌گویی‌، گویی، این پسر کور و کر است

باید اول گوش باشد تا نیوشد حرفتان؟

در تمام عمر شاید، دو کتابی خوانده است

آن هم از نوع تورق، رسم و راهِ خستگان

دو کتابی کم ورق، با دیدگانی بی‌رمق

می‌گریزد از خرد، گویی گریزد از سگان

آن نگاهش دیده‌ای، خرج سفیهان می‌کند؟

آن چنان که عالمی باشد میان انس و جان

ابلهان را تو به حال خود رها کن، ای عمو!

ابله است او، این بود فرجام عمرش در جهان

حیدر سهیلی اصفهانی (صخره)