بحث با ابلهان
تاکنون با ابلهان داد سخن را دادهای؟
ابلهی پس، ابلهی اندر میانِ ابلهان
شده است با ابلهی از عقل و دانش گپ زنی؟
خاک بر سر، باید عقلی باشدش پشت زبان؟
رطب و یابس را نمیبینی چگونه میتند؟
بز، از او بهتر شناسد، فرق گاو و مادیان
چون سخن میگویی، گویی، این پسر کور و کر است
باید اول گوش باشد تا نیوشد حرفتان؟
در تمام عمر شاید، دو کتابی خوانده است
آن هم از نوع تورق، رسم و راهِ خستگان
دو کتابی کم ورق، با دیدگانی بیرمق
میگریزد از خرد، گویی گریزد از سگان
آن نگاهش دیدهای، خرج سفیهان میکند؟
آن چنان که عالمی باشد میان انس و جان
ابلهان را تو به حال خود رها کن، ای عمو!
ابله است او، این بود فرجام عمرش در جهان
حیدر سهیلی اصفهانی (صخره)