ادب و هنرشعر

سلام زندگی

برایم از زیبایی‌ها بنویسید!

ندارید؟

نمی‌بینید؟

در آینه نگاه کنید!

به صداها گوش کنید!

به مدرسه‌ای که کودکانش آواز می‌خوانند…

به درختی که پرندگانش تحریر می‌زنند…

به صدای مادری که روزی نخواهی شنید

به غرولند پدری که روزی آرزو خواهی کرد

خوب نگاه کنید!

به خندۀ دهان‌های بی‌دندان

به برق دیدگان چروکیده از گذر ایام

به شوخی دو رانندۀ خطی

و گریزشان از دست هم

زندگی رودخانه‌ای است

که من و تو،

تن سنگی خودمان را

در برابر جریانش قرار داده‌ایم

و از بی‌اعتنایی او

به سنگین دلیمان

خشمگینیم

کافی است

به او سلام کنیم؛

“سلام زندگی!”

حیدر سهیلی اصفهانی-(صخره) شنبه ۸ دی ۱۳۹۷