جبهههای تازهای در عربستان گشوده میشود | ریاض بهتر از هر کس دیگری، واقعیتها را میداند!
حیدر سهیلی اصفهانی
موضوع چندان محرمانه نیست. دولت صنعا، بارها از کسانی که “الشرفاء فی الداخل السعودی” میخواند، سپاسگزاری و ستایش و تاکید کرده است: با کمک این شهروندان شریف عربستانی توانسته است عملیات خود را به انجام برساند. شواهد زیادی دربارۀ گشوده شدنِ جبهههای تازهای در درون عربستان وجود دارد که ریاض از افشای آن سخت میترسد و در راهِ پنهانکاری، همان روش قدیمی را در پیش گرفته است: متهم کردن ایران!
در یکی از مصاحبههای شبکۀ روسی آرتی، محمد البخیتی، عضو شورای سیاسی جنبش انصارالله یمن، خطاب به متحدانشان در داخل عربستان، روزی را نوید داد که انصارالله، همراه با متحدانشان در داخل، از هر سو ریاض را محاصره کرده و ریشۀ خاندان سعود را ازجای خواهند کَند.
سخنگوی ارتش صنعا، پس از انفجار مهیب پالایشگاهِ آرامکو، از شرفای داخل سپاسگزاری کرد. پس، دولت صنعا، در نبرد با عربستان، متحدانی در داخل دارد و قطعا تشکیلات اطلاعاتی ریاض، در این باره، آگاهتر از هر کس دیگر است.
در اردیبهشت ماهِ گذشته، دولت ریاض، اقدام به اعدامِ ۳۷ فعال سیاسی کرد که ۳۲ نفرشان شیعه مذهب و اغلبشان متعلق به مناطق شمالی عربستان یعنی منطقۀ الإحساء، نفتخیزترین منطقۀ این کشور بودند. مراسم تشییع جنازۀ این اعدام شدگان، به نوعی مراسم عاشورایی تبدیل شد که در جریان آن تشییعکنندگان، تهدید به انتقام میکردند. بر خلاف گذشته که خاک سپاری اعدامیها بیسرو صدا به انجام میرسید.
آیا حوثیها، متحدانی در داخل دارند؟
قطعا این پرسش برای کارشناسان، سادهلوحانه است. چون عربستان، هم از نظر ساختار طبیعی جمعیت و هم برخورد اجتماعی با اقلیتهای بزرگ، زمینۀ بسیار مناسبی برای چنین اتحادیههایی را دارد.
در کنار مرزهای یمن و در چند قدمی قبایل شیعۀ یمنی، هم مسلکانشان در داخل عربستان، تقریبا در کنار مرزهای مشترک زندگی میکنند. شواهد تحلیلی زیادی وجود دارد که عملیات نظامی ضد پایگاههای سعودی، با مشارکت فعال شهروندان عربستانی مخالف رژیم سعودی صورت میگیرد. وگرنه کنترل مناطق مرزی با آن حضور انبوه نظامی چندان دشوار نیست. اما تقریبا هفتهای نیست که یک یا چند عملیات به پاسگاهها و پایگاهها و نقاط تجمع نیروهای سعودی صورت نگیرد.
جالب این جاست که حوثیها وسواس عجیبی دارند که مناطق مسکونی را هدف قرار ندهند. آن هم در شرایطی که مناطق مسکونی خودشان، هر روز شخم زده میشود و بخش اعظم تلفات جانی را مردم غیر نظامی تشکیل میدهند. قاعدتا در چنین وضعیتی، باید حوثیها هم به خود اجازه بدهند که مقابله به مثل کنند، اما آنها نه تنها به این مناطق حمله نمیکنند، بلکه در این باره وسواس به خرج میدهند تا مبادا اشتباهی صورت گیرد.
برخورد رسمی با اقلیتها
طبق آمار رسمی دولت عربستان سعودی که هیچ کس آن را جدی نمیگیرد، یازده درصد از جمعیت این کشور را شیعیان تشکیل میدهند. حتی اگر این آمار درست باشد که قطعا نیست، از هر ده تبعۀ عربستان، یک نفر شیعه مذهب است.
شاید بتوان گفت: پس از سقوط دولت نژادپرست آفریقای جنوبی، کشور عربستان سعودی در کنار رژیم اسرئیل، تنها واحدهای سیاسی هستند که در آن، تبعیض به شکل سازمند و رسمی وجود دارد و ما میتوانیم شهروندان درجۀ دو سه را مشاهده کنیم. با این تفاوت که وضع عربستان، بسیار بدتر از اسرائیل است. یعنی، به شکل کاملا رسمی، مذاهب دیگر، کفر تلقی میشود و شیعیان را رافضی میخوانند. به طور خلاصه و مفید، یعنی خارجان از دین!
طبق قواعد سلفی وهابیت که آیین رسمی عربستان را تشکیل میدهد، خون رافضیان حلال و مباح است و تنها چیزی که از کشتار آنها جلوگیری میکند، حق شهروندی بسیار کمرنگی است که تحت لوای حق برادری قبایل حمایت میشود. یعنی اگر یک وهابی یا حنبلی، طبق عقاید خود، شیعه مذهبی را بکشد، ممکن است با انتقامجویی قبیلۀ او و قبایل متحد رو به رو شود.
به تعبیر بهتر، این خود شیعیان هستند که از خود حمایت میکنند و وقتی قتلی از این نوع صورت میگیرد، قاتل حمایت خاصی از نهادهای دولتی میبیند. بسیاری از شورشهای قبیلهای در این منطقه، به همین دلیل روی میدهد و دولت ریاض برای جلوگیری از تکرار این شورشها، به طور کج دار و مریزی میکوشد تا از بروز چنین جنایاتی جلوگیری کند. اما وقتی طبقِ مذهب وهابی، با کشتن سه شیعه مذهب، بهشت بر قاتل واجب میشود، این تلاش تا چه اندازه میتواند موثر باشد؟
به همین جهت، سلاح اصلی حکومت سعودی ضد قبایل شیعه مذهب، کشتار و شکنجه است و به همین جهت است که همیشه، در فهرست اعدام شدگان و زندانیان سیاسی، همیشه، شیعیان ردههای اول را به خود اختصاص میدهند.
منطقۀ إحساء، مهمترین منطقۀ اقلیت بزرگ شیعی
فاصلۀ منطقۀ احساء تا پالایشگاه آرامکو چندان زیاد نیست و ادعای مقامهای سعودی دربارۀ مسیر حرکت پهپادهایی که به پالایشگاه آرامکو حمله کردند، دقیقا از همان سوست.
اکثریت ساکنانِ این منطقه که دربرگیرندۀ بخش اعظمِ منابع نفتی عربستان است، شیعیان امامی یا اثنیعشری هستند. به رغم ثروت افسانهای خاندان سعودی، سطح زندگی این مردم از متوسط به پایین است. همان طور که اشاره شد بخش اعظم اعدامیها و زندانیان سیاسی، شیعه مذهبند. اما باید تاکید کرد که در میان این قبیل شیعیان، ساکنانِ منطقۀ الإحساء سهم اصلی را به خود اختصاص میدهند. به تعبیر بهتر، بیشترین زندانیان و اعدامیها را مردم این منطقه تشکیل میدهند. از جمله در رشته اعدامهای اخیر که از ۳۷ نفر اعدامی، ۳۲ نفرشان شیعه مذهب بودند، بخش اعظم شیعیان، از میانِ مردمان این منطقه دست چین شده بودند.
پیش از این رشته اعدامها، شیخ نمر باقر النمر، یکی از پیشوایان دینی إحساء اعدام شد و فیلم اعدام او، روی شبکههای اجتماعی قرار داده شد تا پیروانش را از سرانجام کارشان بترسانند.
این اعدامها، همگی به اتهام فعالیتهای تروریستی صورت گرفت و بخشی از آنها، در یک کلام به اتهام همکاری جنبش انصارالله یا همان حوثیها به انجام رسید.
جنگ مسلحانه در داخل عربستان
جنگهای مسلحانه در عربستان، از آغاز استیلای سعودیها بر عربستان، همواره بوده است و نمیتوان دورهای را دید که در آن مقاومت مسلحانه به نقطۀ صفر قطعی رسیده باشد.
اما برای سعودیها یک اصل اهمیت بسیاری داشته و دارد: پنهانکاری دربارۀ وجود هرگونه مقاومت مسلحانه! حتی در مواردی که صدای این حملات در خارج از این کشور، طنین گستردهای مییافت، خبرهای مربوطه در رسانههای سعودی بسیار کمرنگ و بیربط بود. این روش همیشگی سعودیهاست: واکنش رسانهای در حد صفر و ربط دادن حملات و درگیریهای مسلحانه به بیگانگان!
واقعیت چیز دیگری است: مبارزات و مقاومت مسلحانه در برابر حکومت مطلقۀ وهابیان سعودی همیشه بوده است و هر بار که حتی روزن کوچکی برای بروز مجدد مییافت، بار دیگر بالا میگرفت و اکنون هم وجود مقاومت مسلحانه در یمن، به اوجگیری مقاومتهای داخل عربستان کمک کرده است. از جمله علل هجوم رژیم سعودیها به یمن، در نطفه خفه کردن عاملی است که به اوجگیری قیام داخل کمک میکند.
بهرهبرداری حوثیها از شرایط داخل عربستان
حوثیها، بنا به چند دلیل توانسته اند از این عامل بهرهبرداری کافی و وافی کنند:
- شرایط طبیعی عربستان: این کشور را بیابانهای وسیع تشکیل میدهد که هر بلدراهی میتواند با شناخت راههای قدیمی درون صحرا، عدهای را در درون آن، جا به جا کند.
- همبستگی قبایل هم ریشه و هم آیین: اغلب قبایل یمنی، شاخههایی در درون عربستان دارند که هم کیش و هم ریشه و خویشاوندند. به همدیگر یاری میرسانند و برنامههای مشترکی را به انجام میرسانند و در برابر مصایب همدیگر ساکت و خموش نمینشینند.
- ایجاد شبکههای مقاومت به هم پیوستۀ داخلی: به طور تاریخی، قبایلی که در برابر سعودیها، در طول تاریخ معاصر، مقاومت کردهاند، همدیگر را میشناسند. از هستههای مقاومت گذشته و حال آگاهند. از ستمدیدگان و وابستگان به اعدام شدگان و قبایل ستمدیده بهره میگیرند و به آنان بهره میرسانند و همین امر، شبکههای مقاومت زیرزمینی را در عربستان گسترش داده است.
در بهترین تعبیر، میتوانیم بگوییم که حوثیها یا انصارالله، در نبرد خود در برابر سعودیها تنها نیستند. با کمک شهروندان عربستانی، در عمق بیابانهای عربستان، رفت و آمد میکنند و با کمک آنها مشخصات اهداف خود را به دست میآورند و شرایط موجود را بررسی میکنند.
گاهی خودشان مستقیما وارد عمل میشوند و از عمق خاک عربستان عملیاتی را به انجام میرسانند و گاه، شهروندان عربستانی آموزش دیده در یمن، با تسلیحات یمنی خودشان ماموریتی را به انجام میرسانند.
انفجار پالایشگاه آرامکو، محصول مقاومت زیرزمینی خود عربستان است
سعودیها در این باره که پهپادهای شلیک شده، از شمال غربی آمدهاند، اشتباه نمیکنند. اما در این باره که از آغازگهِ بصره یا کرانههای ایران بوده، مشخصا دروغ میگویند. نمیگویم که اشتباه کردهاند. خیلی محکم میگویم: دروغ میگویند.
آنها میدانند برای شلیک پهپاد یا موشک، نیازی به بصره نیست، چون بزرگترین پایگاه ضد سعودی که به تازگی اجساد دهها نفر از جوانان اعدام شدۀ خود را به خاک سپرده است، در همان جهت قرار دارد. هنگامی که مراسم تشییع تکان دهندۀ آن جوانان را میدیدم و با چشم خودم دیدم که چگونه سینیهای حنای عروسی قاسم را روی سر میچرخانند و نوحۀ شهادت حضرت قاسم را میخوانند، منتظر این واکنش سنگین بودم.
قطعا سعودیها این را میدانند. میگویند کار ایران بوده یا از بصره شلیک شده تا بزرگترین درد خود را فریاد نزنند: جنبش مقاومت انصارالله یمن، همراه با جنبش مقاومتِ درون عربستان، شبکۀ مقاومت بزرگی را تشکیل داده اند.
این را سعودیها میدانند. میخواهند امروز دیگران را متهم کنند تا سرو صدا بخوابد و فردا با روش همیشگی کشتار کور، پاسخ دشمنان تاریخی خود را بدهند.