اسلاید بار اصلینوشته‌های سیاسی مننوشته‌های من

چهرۀ اسرار‌آمیز بحران یمن

حیدر سهیلی اصفهانی

آیا توافقی پنهانی میان حوثی‌ها و نیروهای هوادار مجلس انتقالی یمن جنوبی هست؟ آیا ایران و امارات متحده پنهانی، به توافق‌هایی رسیده‌اند؟

نگاهی به تحولات

هنگامی که نیروهای هوادار امارات متحدۀ عربی، با شتابی مثال‌زدنی، عدن، پایتخت موقت دولت عبدربه منصور هادی را به تصرف درآوردند و نوای جدایی و تجزیۀ یمن را سر دادند، خیلی‌ها به این نتیجه رسیدند که این رویدادها ریشه در توافق پنهانی ریاض و ابوظبی برای پایان دادن به بحران یمن دارد. سکوت ممتد ریاض، در این باره، این اطمینان را به صد در صد نزدیک کرده بود که ناگهان نیروهای دولتی توانستند در اقدامی غیرمترقبه، حملات مجلس انتقالی را در آستانۀ ورود به شبوه در هم بشکنند و باعث عقب‌نشینی شتابانِ نیروهای هوادار امارات تا دروازه‌های عدن و حتی تا حومۀ آن بشوند.

اما چند ساعتی نگذشته بود که کاخ معاشیق مقر رئیس‌جمهوری هوادار عربستان، به سرعت از دست نیروهای هوادارش خارج شد و بار دیگر، نیروهای دولتی از عدن بیرون ریخته شدند تا دوباره کار به دست کسانی بیفتد که همۀ بدبختی‌های خود را ناشی از اتحاد دو یمن جنوبی و شمالی در سال ۱۹۹۰ می‌دانند و اصرار دارند باید همه چیز به پیش از ۱۹۹۰ بازگردد.

نگاهی به حاشیه‌ها

شاید این تحولات در برابر رویدادهای حاشیه‌ای آن چندان مهم نباشد. چرا نیروهای مجلس انتقالی توانستند به این راحتی نیروهای دولتی یمن را در هم بشکنند؟ چون نیروهای خود را از برابر حوثی‌ها عقب کشیدند و به جبهۀ جنوب اعزام کردند و ما می‌دانیم که این‌ها در شعارهای اخیر خود، بارها گفته‌اند ما را به حوثی‌ها کاری نیست و آن‌ها حق دارند که دولت خود را در شمال تشکیل دهند و کاری به کار ما نداشته باشند.

آیا چنین عقب کشیدن ناگهانی، بدون توافق نهانی با حوثی‌ها خطرناک نیست؟

نکتۀ بعدی، بمباران یک روزۀ مواضع نیروهای دولتی با جنگنده‌های اماراتی است. نتیجۀ این بمباران سنگین، سیصد کشته و زخمی، بر پایۀ آمار رسمیِ دولت هادی بوده است.

چنین بمبارانی تنها یک معنی می‌تواند داشته باشد و آن، کشیدن خط قرمزی در برابر نیروهای دولتی است. می‌دانیم که امارات متحده، بندر عدن را می‌خواهد. جزیرۀ سوقطره در قلب دریای عرب را هم به اشغال درآورده است. کاری هم به این نداریم که لقمه‌ای در حد این بندر و جزیرۀ راهبردی، بسیار بزرگتر از دهان ابوظبی است. ممکن است سفارش آن، از لندن صادر شده باشد. این‌ها همه حدس و گمان است. گرچه پایه‌های تاریخی محکمی دارد.

آیا پایتخت بعدیِ دولت عبدربه منصور هادی، مرکز استان نفت‌خیز شبوه است؟

اگر چنین باشد، جنگ با یمن شمالی (با شناسایی ایران، کم‌کم رسمی می‌شود) بیشتر شوخی بامزه‌ای است که می‌گویند تا بخندیم و بخندند. فرض بگیریم که نیروهای دولتی و مجلس انتقالی آتش بس بدهند، پس نیروهای دولتی صرفا از شرقِ یمن شمالی می‌توانند به آن حمله ببرند که این هم شوخی دیگری است.

اگر و اماها

آیا مجلس انتقالی و دولت هادی، پس از دیداری میان رهبران دو طرف، به توافق خواهند رسید که دولتی انتقالی تشکیل دهند که همه باشند؟ چرا که نه؟ ممکن است. اما شعار اصلی مجلس انتقالی، تشکیل دولت یمن جنوبی است. ادامه جنگ با حوثی‌ها یعنی چه؟ آیا چنین دولتی که در اوج خود، تنها زمینگیر شدن را آموخت، در حضیض ضعف خود، دستش به کجا بند خواهد بود؟

 آیا امارات متحده و عربستان سعودی، به توافق رسیده‌اند که قضیه فیصله یابد و خود را از بحران بیرون بکشند؟ این هم محتمل است. سکوت عربستان دربرابر اشغال عدن و سوقطره به دست نیروهای اماراتی نشان می‌دهد که صاحب طرح، نمی‌تواند بن زاید باشد. آیا پس از مدتی پایگاه‌های انگلیسی و آمریکایی در آن جا مستقر خواهد شد؟ این هم دلایل متقن خود را دارد. بوی تندی از حضور خرس روسی در اقیانوس هند به مشام می‌رسد و این بو، همیشه انگلوساسکون‌ها را وحشت‌زده کرده است.  

 اما به نظر می‌رسد که اگر حوثی‌ها بخواهند هنگام اجرای طرح ریاض و ابوظبی، کافه را به هم بریزند، سنگ روی سنگ بند نخواهد شد. آیا سفرهای هیئت‌های اماراتی به تهران، معنی بیشتر از آنی دارد که تاکنون تحلیلگران به آن دست یافته‌اند؟

نتیجه‌گیری

درگیری ابوظبی و ریاض، نمی‌تواند واقعی باشد. بیشتر به دروغ سیزده می‌ماند. نه امارات چنان جربزه‌ای دارد که بخواهد در این بی‌یاوری، خود را با برادر بزرگتر درگیر کند و نه عربستان تا این اندازه بدبخت شده است که جلوی چشمانش، نیروهای وفادر به خودش را مثل گوسفند سر ببرند و بعد، دسته بیلی حواله‌اش دهند و دست کم، عربده‌ای از سر درد نکشد!

اگر فرضیۀ اول درست باشد که دولت هادی، شخم زده شود و سپس، بذرهای اماراتی   در آن ریخته شود که می‌توان گفت عربستان سعودی، ذاتا به دست موجوداتی بسیار بدبخت و توخالی اداره می‌شود. این کار بی‌سروصدا و آبروریزی هم، شدنی بود. آن هم ماه‌ها پیش که مجلس انتقالیِ خشمگین اقدام به اشغال کاخ معاشیق کرد و سپس، با خواهش و تمنای سعودی‌ و اماراتی، با غرولند دوباره پس داد.

اگر فرضیۀ دوم درست باشد، باید در روندی تدریجی آمادۀ شنیدن خبرهای تازه‌ای دربارۀ یمن باشیم. خبرهایی از جنس مذاکره برای تجزیه!