اسلاید بار اصلیتحلیل‌هاتحلیل‌های ورزشی

رفتن به جام جهانی شیرین بود | سرانجام یاد گرفتیم: فوتبال بازی کردن با غر زدن فرق دارد!

حیدر سهیلی اصفهانی

در یک روز، چه کارها که نکردیم: «با انجام بازی معقول و غیر احساسی و مهار همۀ توانایی‌های حریف، بازی با عراق را بردیم، با سرعتی تاریخی، به جام جهانی رفتیم و چیزی که خوب دیده نشد، زنان را به ورزشگاه‌ها راه دادیم. اگر هفتم بهمن، به مناسبت این پیروزی‌ها پی‌ در پی، روزی تاریخی اعلام شود، اصلا عجیب نیست.

نگاهی به بازی

بازیکنان ایران وقتی بازی را شروع کردند، با تهاجم «یا علی از تو مدد» عراقی‌ها رو به رو شدند، اما مانند یک تیم حرفه‌ای، آن تیم را مهار کردند و به تدریج وقتی بر بازی مسلط شدند، تیم ملی عراق، به یکی از تیم‌های میانۀ جدول لیگ دسته اول خودمان تبدیل شد. شاید اگر نیمۀ دوم، تیم ملی بیرون می‌رفت و به جایش پرسپولیس، استقلال، سپاهان و یا هرکدام از تیم‌های مطرح لیگ برتر پا به میدان می‌گذاشتند، همین نتیجه، یا نتیجه‌ای بهتر می‌گرفتند. تیم عراق، تیمی رام و آرام بود و اگر، روز خوب دروازبانش نبود، قطعا، مثل بازی رفت، رکورد تاریخی بازی ایران و عراق، باز هم جا به جا ی‌شد.

همۀ این‌ها یعنی، فقط فوتبال بازی کردیم. در آن زمین یخ بسته، بهانه برای باختی از نوعِ آن باخت دراماتیک از بحرین که در حافظۀ تاریخ ورزشی ما مانند لکۀ ننگی نقش بسته و پاک نمی‌شود، به اندازۀ کافی وجود داشت. اما بازیکنانمان که اغلب در لیگ‌های معتبر اروپایی بازی می‌کنند، این را هم مقتضیات فوتبال دانستند و بی‌اعتنا ادامه دادند.

چه خوب، خواهرانمان هم بودند!

همیشه تنهایی شادی کردیم، یا تنهایی گریه کردیم و یا بغضمان را فرو دادیم. چقدر زیبا بود که این بار، تنها نبودیم و در شادی‌هایمان، خواهرانمان را هم شریک کردیم. اگر می‌باختیم، قطعا آن‌ها از ما احساساتی‌تر بودند و به گریه می‌افتادند، اما زیبایی کار این بود که پا قدمشان پیروزی درخشان ما بود. روحانیونی که نگرانِ پایمال شدن شئون اسلامی بودند، با چشمانشان دیدند که در آن سرمای زمهریر، شاید بعضی‌ها آرزوی چادر داشتند و شاید یکی دوتایی، برای فرار از گزند سرما، زیر چادر دوست خود پناه بردند. خدا را شکر، رکوردهای اسلامی جا به جا نشد.

خدا را شکر که متعصبین مذهبی، با چشمان خودشان دیدند که اوضاع ورزشگاه، خیلی با بیرون از آن تفاوتی نداشت. به لطف اشتغالشان به سیاست و بی‌اعتنایی به فرهنگ‌سازی دینی، اوضاع ورزشگاه، همان اوضاع بیرون از ورزشگاه است. امیدوارم که آمدن زنان و دختران به ورزشگاه‌ها، کمی هم حضرات را متوجه کوتاهی‌های خودشان بکند، نه فسادِ «بأی نحو کان» نسل جوان..!

تیم‌های ملی نتیجۀ تیم‌های باشگاهی

از سال‌ها پیش، تیم‌های ملی و باشگاهی والیبال کشورمان، توانستند خود را از زنگ تفریح تیم‌های آسیایی بیرون بکشند و در میان مدعیان جهانی جا خوش کنند. چه زیبا بود وقتی تیم قعر جدولیِ آذرباتری ارومیه، تنها سه پیروزی دارد و آن هم در برابر سه تیم اول تا سوم جدول… یعنی فاصلۀ والیبال کشور تا این اندازه تنگاتنگ است.

در فوتبال هم وضعیت به تدریج به این سمت و سو حرکت می‌کند که در والیبال ایجاد شد. تیمی در حد و اندازۀ سپاهان، از تیم‌های میانه و انتهای جدول در امان نیست و حتی دو تیم ارشد تهرانی نیز با احتیاط در برابر تیم‌های دیگر و حتی تیم‌های دسته اول بازی می‌کنند. نتیجۀ این وضعیت همین تیم ملی است که می‌بینید.   

زمانی، بازیکنان لژیونرمان، یکی، دو بازیکن، آن هم در تیم‌های نچندان مطرح اروپایی یا تیم‌های دول حاشیۀ جنوبی خلیج فارس بودند و امروز، باید در فهرست بازیکنان بگردیم تا چشممان به نورافکن سپاهانی بخورد، یا یزدانی استقلال و یا سرلک پرسپولیس… همه بازیکنان به جز چند نفری، لژیونر هستند.  

 تیم سپاهان که دروازبان مطمئنی داشت، ناگهان شاهد جدا شدنش و پیوستنش به تیمی اروپایی شد. بر خلاف گذشته، کمتر کسی مقصد نهایی‌اش را دو تیم پایتخت نشین می‌داند، همه می‌خواهند لژیونر، آن هم از نوع اروپایی شوند.

در حالی که اقتصاد کشور تحریم است، اما فوتبال کشور پیوندهای ناگسستنی با باشگاه‌های اروپایی برقرار کرده است. این، کار مربیانمان را راحت‌تر کرده است. بازیکنان، تاکتیک و تکنیک‌پذیری را از حرفه‌ای‌ترین مربیان لیگ‌های اروپایی می‌آموزند و در بازی ملی، فقط برنامۀ سرمربی را برای بازی آن روز خود  می‌خواهند، نه روش درست بازی کردن را.

فرهنگ جام جهانی، به جامعه سرایت می‌کند؟

نسل جوان، توصیه‌های پدران و برادران بزرگترشان را معمولا به سختی می‌پذیرند. تفاوت سنی اجازه نمی‌دهد دو دیدگاه با یکدیگر پیوند بخورد، اما فوتبال و دیگر ورزش‌های جهانی، الگوهای خوبی در اختیارشان قرار می‌دهد.

 کافی است درک کنند، پیشرفت چه طور به دست می‌آید: با خویشتن‌داری، با برنامه‌ریزی دقیق، با علم و دانش و بردباری و صبر سازمند… جوانان باید درک کنند که فوتبال از سیاست و اقتصاد، فقط ساده‌تر است. در سیاست و اقتصاد هم باید همین طور بود. غر زدن چشم بسته، حتی در مبارزه با فساد داخل هم، فایده‌ای برای آن‌ها ندارد.

باید درست عین تلاشی را مبذول کرد و ادامه داد که برای ورود خواهرانمان به ورزشگاه‌ها انجام دادیم. با صبر، فشار مستمر، اما با خویشتن‌داری و فرهنگی از نوع فرهنگ سیاسی ماهاتما گاندی… تک تک اهدافت را واقع‌بینانه تشخیص بده، برای رسیدن به آن برنامه‌ریزی و اطلاعات مربوط به آن را با دقت و وسواس جمع آوری کن و آن گاه فشار بیاور! نه چشم بسته و ساده‌لوحانه اطلاعات دروغین را به جای اطلاعات دقیق گرفتن و شب و روز غر زدن و در نهایت، بازیچۀ اهداف کاسبان سیاسی شدن!