تحلیل‌های ورزشی

فوتبال ایرانی، مزۀ قرمز یا آبی دارد | سرمایه‌گذاری در فوتبال پول هدر دادن است

حیدر سهیلی اصفهانی

در فوتبال ایران، آرزوی هر بازیکنی رسیدن به دو تیم استقلال یا پرسپولیس است. اگر بخواهی به تیم ملی برسی، باید آبی یا قرمز باشی. شاید حالا برای تعارف هم که شده، هر کدام از تیم‌های مطرح، بازیکنی داشته باشند، اما در نهایت، دو تیم اصلی در تیم ملی پادشاهی می‌کنند.

 اعتباری مجزا دارند

اگر مسابقه‌ای داشته باشند، در شبکۀ سراسری سۀ سیما پخش می‌شود. چون این‌ها تیم‌های ملی هستند. روزنامه‌ها و بخش‌های ورزشی خبرگزاری‌ها و سایت‌های مطرح ورزشی، اغلب به این دو تیم می‌پردازند. حتی کوچکترین تحولات این دو تیم بر بسیاری از تحولات مهم تیم‌های دیگر ارجح است. برنامه‌های ورزشی تلویزیون هم همین طور… نتیجۀ چنین وضعی چیست؟

 غیر قابل انتقادند

 انتقاد از آن‌ها هزینۀ سنگین دارد. نه این که گرفتار وزارت اطلاعات شوی، بلکه بلایی سرت می‌آورند که آرزوی گرفتاری‌هایی از آن نوع را داشته باشی. اولین هزینه این است که ناموست از گزند تیز هواداران انبوهشان در امان نیست. همه، این دو تیم را فقط می‌خواهند. وقتی روز بازی استقلال و پرسپولیس در فدراسیون فوتبال یا دیگر نهادهای رسمی یا غیر رسمی مربوطه باشی، می‌بینی که اغلب کارمندان و مدیران، طرفدار این دو تیم هستند.

 فدراسیون و نهادهای رسمی فوتبال هوادار آن‌هاست

بازیکن سپاهان یا تراکتور یا دیگر تیم‌ها… گلی وارد دروازۀ این دو تیم کند، اندوه نیمی از کارکنان را فرا می‌گیرد و بقیه اگر شاد می‌شوند، به سبب هواداری از آن یکی تیم رقیب است، نه تیم زنندۀ گل و اگر یکی از این دو تیم گلی بزنند، غریو فریاد شادی از فدراسیون بر می‌خیزد.  این یعنی چی..؟ یعنی به تیم‌های دیگر باید گفت: «ول معطلید..!»

این راز سر مُهری است که علت عقب ماندگی فوتبال را در ایران صاف و ساده، کف دست شما می‌گذارد. عاقلان در فوتبال ایران سرمایه‌گذاری نمی‌کنند، چون نمی‌خواهند سرویس مجانی به استقلال یا پرسپولیس برسانند.

بازیکنان فقط این دو تیم را می‌خواهند

ذوب آهن اصفهان، هر بار تیمی را ارنج می‌کند و آرام آرام، شروع به پیشرفت می‌کند، گل‌های سر سبد ارنج آن تیم، به پرسپولیس یا استقلال منتقل می‌شوند. سپهر حیدری، پرسپولیس را قهرمان کرد، محسن مسلمان در یکی دیگر از پیروزی‌هایش نقش اصلی را ایفا کرد و حالا هم، دو بازیکن اصلی یعنی تبریزیان و ارسلان مطهری که گل سر سبد بازیکنان ذوب آهن بودند، عضو تیم استقلال هستند. در حالی که ذوب آهن تمام کننده ندارد، در حالی که یکی از آن‌ها در زمین برای استقلال بازی می‌کند، دومی روی نیمکت نشسته است، برای روز مبادای استقلال..!

مانند ادوار قدیم که هر قبیله‌ای که دختر زیبایی داشت باید تقدیم حاکم می‌کرد، تیم‌های کشور، کارشان جز این نیست که بازیکن کشف و تربیت کنند و بعد تقدیم دو تیم اصلی کنند. خودشان هم آخر فصل برای خودداری از سقوط به دستۀ یک، قرآن روی سر بگذارند و «والذاریات» بخوانند.

ذوب‌آهن و شغل شریف تربیت بازیکن

تا استقلال دست روی ارسلان مطهری گذاشت، ذوب آهن دیگر بازیکنی به این نام نداشت. پس برای خودش بهتر بود که او را دو دستی به استقلال تقدیم کند تا ستارۀ آن تیم شود و ذوب‌آهن، باید از حالا، از بیم سقوط نکردن به دستۀ یک، پنج شنبه‌ها، دورۀ دعای کمیل بگذارد.

غلط می‌کند کسی بگوید این چه کمیتۀ انضباطی است که قاضی‌اش قطعا استقلالی یا پرسپولیسی است و رد خور هم ندارد. ماجرای ورزشگاهِ خرمشهر در فینال جام حذفی هم کاملا تصادفی بود. اقدام ضد سپاهان هم هیچ غرض و مرضی در پی نداشت. اگر رأفتی به این دو تیم می‌شود، قطعا تصادفی است و اگر شدت عملی ضد تیم‌های دیگر می‌شود هم، قطعا تصادفی است.

قدرت تیم ملی ایران هم از خروجی دو تیم آبی و قرمز ناشی می‌شود. بی‌میلی تیم‌های دیگر و انحلالِ گاه و بی‌گاه هر کدامشان بی‌تردید به این سبب است که امکان رقابت برابر با دو تیم اصلی نیست. دقیقا به همین سبب است که حالا تیم ملی ما، زنگ تفریح تیم‌هایی در حد بحرین است و تیم ملی والیبال کشورمان، با وجود دریافت سرمایه‌ای به مراتب کمتر، حالا به گربه سیاه تیم‌هایی در حد برزیل و لهستان و روسیه تبدیل شده است.

آقایان قبول کنید که ول معطلید

اگر سرمایه‌هایی که به پای تیم‌های فوتبال شهرستانی ریخته می‌شود تا برای دو تیم اصلی بازیکن تربیت شود، در ورزش‌های دیگر ریخته شود، حتما نتیجۀ بهتری در پی خواهد داشت.

باید بپذیریم که فوتبال کشور، چله نشین پرسپولیس و استقلال است. نفوذ دارند، امکاناتی که جایگاه و اعتبارشان را در قلۀ فوتبال نگه دارد، در اختیار دارند و هر کس جرات کند به آن‌ها دست اندازی کند، خودش می‌تواند عاقبتش را تصور کند.

والیبال، بسکتبال، هندبال، یا رشته‌های مدال آوری مثل تکواندو، کاراته و دیگر و دیگر، برای این سرمایه‌های میلیاردی که آتش می‌گیرد، له له می‌زنند. اگر فوتبال کشور، به این وضع راضی است، چرا باید این سرمایه‌ها دور ریخته شود؟

چرا مثلا ذوب آهن اصرار دارد که تیم فوتبال داشته باشد؟ آیا واقعا علت باخت‌های ذوب‌آهن، منصوریان بود؟ آن بی‌چاره چه کند، وقتی چند بازیکن طلایی می‌سازد و ارنجش را تهیه می‌کند و نتیجه می‌گیرد و بعد، دروازه‌بانش سهم تیمی می‌شود و بازیکنان شاخصش سهم تیم‌های دیگر؟

پول در فوتبال ریختن، پول دور انداختن است

قبول کنید که پولتان را دور می‌اندازید. تیم‌های فوتبالتان را منحل کنید و سرمایه‌ها را روانۀ ورزش‌هایی کنید که در جهان حرفی برای گفتن دارند. چرا والیبال باید دچار فقر شود و بعد، نتایج زیبایی که در قلۀ والیبال جهان گرفتیم، به تاریخ بپیوندد؟

هندبالمان در اوج ترقی است و تیم‌های عربی صرفا با استخدام ستارگان جهانی حریفش می‌شوند. بسکتبالمان در آسیا غوغا می‌کند، کافی است تیم فوتبال نداشته باشیم و آن پول را برای گسترش و توسعۀ بسکتبال سرمایه‌گذاری کنیم.

کافی است این حجم انبوه ثروت که به پای غول عقیم فوتبال ریخته می‌شود، تقدیم ورزش‌های مدال آور شود، خواهید دید که چه منبع درآمدی عاید ورزش این کشور خواهد شد.

فوتبال را رها کنید

فوتبال را رها کنید و بگذارید همین قرمز و آبی بماند. بگذارید تیم ملی تا آخرین لحظه برای زدن گل تساوی به عمان یا بحرین یا عراق، جان بکند. بگذارید روی تردمیل پیشرفت در جا بزند.

 به من و شما چه؟ مگر مقصر ماییم؟

 کسانی که این وضع را راه انداخته‌اند، خودشان بروند و پاسخ بدهند، البته اگر نکیر و منکری در راس قلۀ کشورمان باشد. هر کس هم که فوتبال دوست دارد، برود بازی کند و خودش را به «قرمز و آبی» برساند.