حملۀ او به قطر نه صرفا اشتباه، بلکه فاجعه بود.
حیدر سهیلی اصفهانی
بسیاری از مردم وقتی شنیدند جنگندههای اسرائیلی از فراز پادگان آمریکایی العدید موشکهایشان را به جایی در دوحه شلیک کردند، به شدت حیرت کردند. این حمله از عیاری سنگین بود که به یکی از متحدان منطقهای آمریکا و در کنار بزرگترین پادگان ارتش این کشور در منطقه روی داد. نه فقط حیثیت بینالمللی آمریکا زیر سئوال رفت، بلکه بینتیجه بودن این حمله حتی اجازۀ برگزاری کارناوال شادی از نوع دلخواه نخست وزیر اسرائیل را هم نداد. خیلیها این حمله را طرحی مشعشع جلوه دادند و حتی عدهای آن را برنامهای حساب شده برای هدفی از پیش تعیین شده، اما واقعیت خیلی سادهتر است؛ حملهای ابلهانه، به دست یکی از ابلهترین سیاستمداران زندۀ جهان.
این روزها، کسانی که تخصصی در تحلیل مسائل خاورمیانه دارند، چند واقعیت را دربارۀ نتانیاهو به درجاتی میدانند:
نخست، او پیش از آن که نخست وزیر اسرائیل باشد، نمایندۀ لابی صهیونیستی در اسرائیل است. سفرهای متعددش به ایالات متحده که گاهی به مقصدی نامعلوم است تا با «شخص یا اشخاصی بسیار پر نفوذی» دیدار کند و بعد از آن، همۀ فشارها از روی سر او برداشته میشود و او مطلق العنان هر کاری دلش میخواهد میکند.
در جریان دیدارش با اوباما و حتی ترامپ، زبان بدن دو رئیسجمهوری آمریکا نشان میدهد که او در ارتباط با آنها پا را از گلیم خود بسیار دراز کرده است. اوباما سعی داشت به او بفهماند که چقدر از او بدش میآید و ترامپ، چهرۀ بامزهتری به خودش میگیرد: “به من چه؟ دستور رئیس است.” گاهی هم نگاهی با نارضایتی به او میاندازد: “چیه باز دویدی خرده فرمایشاتت را از طریق ارباب روی سر ما ریختی؟”
در گذشته، از این صفت خود بسیار لذت میبرد؛ کلی نماینده از ریز و درشت که با کمک لابی صهیونیستی توانستهاند به کنگره راه پیدا کنند، درست مثل یک گروه سرود تمرین کرده، صحن کنگره را برای نتانیاهو به یک کارناوال چندشآور تبدیل میکردند و حتی تعدادی «چغلی» همدیگر را میکردند که روز استقبال از نتانیاهو، از حضور در آن مراسم خودداری کردهاند.
در خود اسرائیل هم او منفور است. منفور خاص و عام در میان اپوزیسیونی که هر روز بزرگتر میشود و او بیتعارف «زیر آب همه را زده است.» فقط باند خودش را چیده است و آن باند که همگی دیدگاه مشترکی دارند، توجه ارباب لابی صهیونیستی را در آمریکا به خود جلب کردهاند.
در این میان، شخصیت متنفذی مثل لیبرمن که در راس حزب «یسرائیل بیتنا» یا اسرائیل خانۀ ما، نمایندگی یک اقلیت بزرگ بسیار متنفذ متصل به محافل قدرت در روسیه و حتی اقلیت یهودی پرنفوذ آن کشور را برعهده دارد، خیلی راحت کنار گذاشته شده است و او که در هر حال، به سبب نمایندگی اقلیت یهودی روس تبار جایگاه ثابتی دارد، همواره درخواست انضمام باند افراطی نتانیاهو را با شدت و حدت رد میکند. میتوان تخیل کرد که این «نه» نخست در مسکو گفته شده است.
نتانیاهو بخواهد وارد معادلات سیاسی جامعۀ کوچک اسرائیل شود، با دریاچهای بسیار مواج رو به رو خواهد شد. پس ترجیح میدهد که مشکلاتش را «جایی در آمریکا» حل و فصل کند.
دوم، این که او اصلا آدم عاقلی نیست، فقط بخشی از واقعیت است. در او عناصری از حماقت و حتی اختلال روانی به وضوح دیده میشود. گزارشهای روانشناختی که بعضا با هدف ارزیابی او در جایگاهِ رئیس یک دولت و گاه صرفا گزارشی از اختلالات روانی اوست، مشحون از گزارههایی است که بر اختلالات روانی ثابتی در او دلالت دارند.
عکس نخستین دیدار او با محمود عباس، برای بسیاری از روانشناسان، حاوی اطلاعات ارزندهای بود؛ با شخصی سر و کار داریم که همانند مؤمنی معتقد به حضور خدا در همه جا و هر لحظه، ایمانی بی پایان به حضور دوربین دارد. او فقط «شومن است.»
میداند که دوربین در همه جا، کارهایش را ضبط و مخابره میکند و خدای او که در آمریکا نشسته، در حال دیدن اوست.
سوم، او نه تنها اعتقادات مذهبی ندارد، بلکه سواد مذهبی او با عنوان یک شهروند یهودی بسیار پایین است. حتی منابعی هستند که به اعتقادات یهودی او شک دارند:
Religions Facts گزارش میدهد که نتانیاهو در خانوادهای سکولار به دنیا آمده و حتی مراسم بار میتسوا (تکلیف مذهبی یهودیان) را برگزار نکرده است. او خود را مؤمن به خدا معرفی کرده، اما نه مذهبی. این منبع تأکید میکند که او شاخهی خاصی از یهودیت را دنبال نمیکند و بیشتر رابطهای سیاسی با رهبران مذهبی دارد تا اعتقادی.
آیا واقعا او یک یهودی تندروست یا به فرمانِ اربابش «شخصی در آمریکا» صرفا از مذهب یهودیت تندرو برای پیشبرد مقاصدشان بهره میگیرد. این موضوعی است که بسیاری از مقالات به آن پرداخته است. او در سخنرانیهایش اشتباهات بسیار زیادی را مرتکب میشود، زمانی که میخواهد به اعتقادات مذهبی دین یهود بپردازد. زمانی در شورای امنیت، جشن پوریم را جشن پیروزی یهودیان بر ایرانیان معرفی میکند و صدای خشم خاخامهای یهودی را در میآورد و گاه و بیگاه تفسیرهای جدیدی برای آیات متون مقدس یهودیان میتراشد که مشخصا باب میل سیاستها و مواضع سیاسی است.
حمله به قطر، آیا طبق معمول اشتباه «لپی» نتانیاهو بود، یا این بار حسابی گند زد؟
بسیاری از تحلیلگران هجوم ۱۲ روزۀ او را به ایران اشتباهی جانکاه دانستند که از بسیاری جهات به ویژه از نقطه نظر حیثیتی، باعث پیروزی ایران در جلب اعتبار مجدد شد. بسیاری انتظار داشتند که او از این اشتباه درس بگیرد و دیگر، این طور چشم بسته حملهای را مرتکب نشود، اما هجوم ناگهانیاش به قطر، به همه فهماند که او اصولا نمیداند اشتباه یعنی چه؟
با این حجم از حمایتهای چشم بستۀ غربی به ویژه آمریکایی، او حتی ممکن است روزی به یکی از ایالات آمریکا حمله کند. این لذت بیپایان از بابت این که میتواند هر آن چه دلش بخواهد انجام دهد، قبل از هر چیز دلالت تامی بر نکات بالا دارد:
- “حملۀ او به قطر صحنهای است که کلکسیونی از ویژگیهایش را به نمایش گذاشته است: “او ابله است، از چیزی به نام سیاست سر در نمیآورد، در تمام مدت حکمرانیاش دلش به حمایتهای حامیان نیرومندش در آمریکا خوش بوده که همواره چک سفید امضایی برای هر آن چه نتانیاه دلش میخواهد صادر میکنند و صرفا یک هدف مشخص دارد: حفظ قدرتش در کسوت نخست وزیری اسرائیل، حتی اگر به قیمت پایمال شدن منافع خود اسرائیل تمام شود.”