اسلاید بار اصلیتحلیل‌هاتحلیل‌های سیاسی

نزدیکی عربستان سعودی به ایران، تلاشی برای خریدن وقت است

واشنگتن حق دارد که دربارۀ میانجیگیری پکن، عملگرایی پیشه کند.

کیم گاتاس | فایننشال تایمز

ترجمۀ حیدر سهیلی اصفهانی | سهیل رسانه

 نویسندۀ این مقاله که کتاب «موج سیاه» را نوشته است، در سال ۲۰۱۶، در جریان مصاحبه‌ای به نمایندگی از مجلۀ اتلانتیک، با باراک اوباما، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا که به تازگی توافق هسته‌ای را با تهران امضا کرده بود، ار عربستان سعودی و ایران خواست بر اختلافاتشان چیره شوند و « راهی مؤثر برای حسن همجواری بیابند و نوعی صلح سرد را میانشان سازماندهی کنند.»

 عربستان سعودی سخت برافروخت؛ دشمن قسم ‌خورده‌اش در حال صعود بود، در سال ۲۰۱۴ صنعا به دست شورشیان حوثی افتاد و سال بعد هم عربستان سعودی تا خرخره درگیر جنگ یمن شد و آشکارا می‌دید که سربازانش در مرزهای یمن جان می‌دهند. واشنگتن قبلا پیشنهاد سد نفوذ تهران را داده بود و کشورهای عرب خلیج فارس، می‌بایست سطح مقابله با این نفوذ را در سطح منطقه بالا می‌بردند.

 به  همین سبب، زمانی که پکن بازگشت روابط عادی بین ایران و عربستان سعودی را اعلام کرد و از آن سو، فیصل بن فرحان وزیر امور خارجۀ عربستان تویت زد؛ کشورهای منطقه «سرنوشت و ویژگی‌های همسانی دارند» که سبب می‌شود همکاری میانشان برای رفاه و ثباتشان نقش اساسی داشته باشد، برای همه حیرت‌آور بود.

 شاید در واشنگتن کسی باشد که با خود بگوید: “من که گفته بودم این طور می‌شه.” اما در عربستان و حتی در بازار انرژی، کمتر کسی، از این “من که گفته بودم‌ها” به جو بایدن گفته بود. هنگامی که اوپک با فشار پادشاه، تولید نفت را در اکتبر گذشته کاهش داد، در کاخ سفید همه از احتمال اوج گیری قیمت‌های نفت در جوش و خروش بودند، با این حال، قیمت‌های نفت ثابت ماند.

 پس از چند سال بمباران و ماجراجویی، از جنگ ویرانگر در یمن گرفته تا تحریم بی‌هوده قطر، به نظر می‌رسد پادشاهی در حال بازگشت به عملگرایی سنجیده‌تری است که زمانی سیاست خارجی عربستان به آن شهره بود. در عین حال، درگیر پدیده‌ای است که امیل هوکایم در موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک، آن را با عنوان «تعادل افراطی» توصیف می‌کند.

 ماه گذشته، شاهزاده فیصل اولین مقام عرب بود که از زمان آغاز جنگ به اوکراین سفر کرد و در واشنگتن به گرمی از آن استقبال شد. او سپس از روسیه دیدن کرد. در ماه دسامبر، ریاض میزبان اولین نشست شورای همکاری چین و خلیج فارس بود. در همین هفته، بوئینگ قراردادی را به ارزش حدود ۳۷ میلیارد دلار برای فروش جت با ریاض اعلام کرد. از سرگیری روابط دیپلماتیک بین تهران و ریاض، درست زمانی اتفاق افتاد که طبق گزارش‌ها، پادشاهی در حال تعیین شرایط خود- از جمله تضمین‌های امنیتی و کمک های هسته‌ای آمریکا- برای عادی سازی روابط با اسرائیل بود.

 پس از دو سال گفت‌وگوهای عراق و عمان، توافق پکن به سببِ تنش‌های غیرقابل دفاع و تهدیدهای ایران که خطر تضعیف رشد اقتصادی پادشاهی را به همراه داشت، به دست آمد. اواخر سال گذشته، یک مقام ارشد سعودی به من گفت که البته آن‌ها دربارۀ امکان تداوم هرگونه توافقی با تهران بدبین نیستند، اما چاره‌ای هم جز تعامل ندارند. عربستان سعودی به این ترتیب در حال خرید زمان و ایجاد فضای تنفسی است.

 با وجود واکنش‌های اغراق‌آمیز، روابط دو کشور به چنین حدودی از تنش رسیده بود. پس از سرکوب‌های مرگبار حاجیان ایرانی در مکه به سال ۱۹۸۷، عربستان سعودی روابط خود را با ایران به کلی قطع کرد. هنگامی که صدام حسین در اوت ۱۹۹۰ به کویت حمله کرد، ریاض و تهران با مشاهدۀ دشمن مشترک اعلام کردند که در حال احیای روابط دیپلماتیک هستند. این روند، پس از بیش از یک دهه تنش زدایی آغاز شد. سعودی‌ها به قدری مشتاق حفظ این روابط بودند که در همکاری با اف‌بی‌آی برای تحقیق دربارۀ بمب‌گذاری سال ۱۹۹۶ الخبر که ایران در آن دست داشته است، این پا و آن پا می‌کردند. در همین حال، ایالات متحده نگران بود که ریاض تلاش‌های آن‌ها را برای منزوی کردن ایران تضعیف کند.

 اکنون نیز، تهران مثل همیشه مشتاق پایان دادن به انزوای خود و کسب مشروعیت در داخل است. اما بقیه چیزها متفاوت است. توافق با عربستان سعودی در حالی که سانتریفیوژهای ایران در حال چرخش هستند، مقبولیت گسترده‌تری برای ایران به همراه نخواهد آورد و محمد بن سلمان، ولیعهد این کشور به صراحت گفته است که وعده‌های تهران را نخواهد پذیرفت. در جریان همین بهبود روابط بود که ایران برنامه هسته‌ای‌اش را ساخت و سپاه پاسداران هم نفوذش را در سراسر منطقه گسترش داد. در حالی که انتخاب چین به‌ سانِ میانجی ممکن است ضربه‌ای در چشم آمریکا تلقی شود. در واقع، پکن تنها ضامن ممکن، با اهرم‌های کافی بود.

 با وجود بعضی نگرانیهای اولیه دربارۀ نقش چین، واشنگتن دیدگاهی عمل گرایانه دارد. یکی از مقام‌های ارشد ایالات متحده به من گفت: “ما این موضوع را در نظر خواهیم گرفت. نکتۀ مثبتی است.” وی افزود: “اگر کاخ سفید روابط را بهتر مدیریت می‌کرد، “سعودی‌ها زودتر به ما مراجعه می‌کردند تا به ما اطلاع دهند که این موضوع در حال انجام است، نه این که ۲۴ ساعت بعد به ما اطلاع دهند». اکنون زمان تمرکز بر مدیریت این روابط است تا مطمئن شویم که ایالات متحده زمین‌های بیشتری را در خاورمیانه واگذار نمی کند.

 جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی اخیراً گفت که مقایسۀ بلوک‌های مخالف در گیر در جنگ سرد، دیگر مطرح نیست: ” نه کشورها مایلند که انتخاب کنند و نه ما آن‌ها را می‌خواهیم». این که واشنگتن چگونه از آخرین حرکت ریاض بهره‌برداری خواهد کرد، آزمونی برای این رویکرد خواهد بود. در همین باره، مقامی سعودی به من گفت که پادشاهی در حال تبدیل از قدرتی منطقه‌ای، به بازیگری جهانی است. این روند ممکن است جاه طلبی به نظر برسد- اما اقدامات تعادل بخش پادشاهی به زودی در قالب ژاندارمی منطقه‌ای صورت خواهد گرفت.