رژۀ بازگشت ترامپ به قدرت، با شکست رو به رو شد، اما چالش واقعی در عرصۀ بینالمللی، در انتظار چپهاست.
مارتین کتل– گاردین
ترجمۀ حیدر سهیلی اصفهانی
انتخابات میان دوره ای ایالات متحده کمی اوضاع را آرام کرده است، اما معضلات پیش روی متحدان ایالات متحده از اوکراین تا بریتانیا همچنان باقی است.
این که اوضاع «میتوانست خیلی بدتر باشد»، همیشه بهترین قضاوت دربارۀ نتایج انتخابات نیست، بهویژه در فضای سیاسی و رسانهای که بر نتیجهگیریهای قطعی پافشاری میکند و تفاوتهای ظریف را نادیده میگیرد. اما دربارۀ انتخاباتِ میان دوره ای آمریکا، عاقلانهترین گزینه روی داد.
دموکراسی آمریکایی هنوز ناقص و در معرض تهدید است، با این حال، مزیتی در همۀ نظامهای سیاسی دموکراتیکِ ریشهدار و نه فقط نظام سیاسی ایالات متحده هست که معمولا نادیده انگاشته میشود و آن این که بندرت، فاجعه میسازند، حتی اگر گاهی به فاجعه نزدیک شوند. انتخابات میاندورهای آمریکا هم به چنین فاجعهای منجر نشد.
البته اشتباه نشود، به ویژه پس از اتفاقی که در ششم ژانویۀ سال گذشته در کنگره افتاد، کنترل کنگره، برای جمهوریخواهان، تحولی واقعاً جدی بود. اگر در نهایت، میتوانستند کنترل سنا را نیز به دست آورند، این موضوع حتی جدیتر هم میشد.
در هر صورت، این تحول، برای اهداف جو بایدن در کنگره، پیامدهای مستقیمی خواهد داشت که در اوکراین احساس خواهد شد، زیرا برنامههای ارسال تسلیحات به کیف به تعلیق درآمده است و موقعیت قانونگذارانی را که معتقدند یا در انظار عمومی چنین اعتقادی را جار میزنند که بایدن، انتخابات ۲۰۲۰ را از دونالد ترامپ دزدیده است، تقویت خواهد کرد.
منکران انتخابات در حزب جمهوری خواه، در این هفته، رقابتهای بسیاری را بردند. موفقیت آنها، در کسب پیروزی نامزدهای احزاب و اعزامشان به واشنگتن، نشان از آن دارد که بخش اعظم حزب جمهوریخواه، همچنان گروگان گرایشهای ترامپ و جنبش ماگاست[MAGA، دوباره آمریکا را بزرگ میکنیم؛ هواداران ترامپ]. اما انتخابات میان دوره ای نشان داد که این خبر، در سال ۲۰۲۴، برای جمهوری خواهان خبر خوبی نخواهد بود، به خصوص اگر ترامپ نامزد ریاست جمهوریشان باشد.
کابوس سرنوشت [شوم] بازگشتِ ترامپ، به ویژه در آخرین روزهای آستانۀ انتخابات میاندورهای، در میان ناظران لیبرال و میانهرو محسوس بود. گو آن که محل زیادی از اعراب نداشت. هیچ کون فیکونی در کار نبود و دست کم، هنوز موجی از حرکت ترامپ به سوی کاخ سفید دیده نمیشود.
در هر صورت، این قبیل انتخابات، به نوعی، نفی انتخابات است و اهداف انتقامجویانۀ ترامپ، بار مضاعفی بر دوش بختهای انتخاباتی وسیعتر حزب متبوع اوست. این وضعیت، بخشی از واقعیتهای دو سال بعد خواهد بود و اعلام نامزدی ترامپ برای انتخابات ۲۰۲۴ سهم این بخش را از واقعیتهای موجود، بیشتر هم خواهد کرد.
قاعدتا، این وضع به نفعِ رقیب اصلیاش یعنی ران دیسنتس است، اما ترامپ هم زور آن را دارد که حزبش را زخمی کند. او جار میزند که اگر دیسنتس وارد رقابت شود، به جنگ او خواهد رفت، اما جنگ داخلی میان این دو، پویایی انتخاباتی گستردهتری را در پی خواهد داشت و حتی ممکن است به بایدن یا جانشینش در دورۀ بعد انتخابات کمک کند.
ژرفاندیشی دربارۀ علت رسیدن اوضاع به چنین شرایطی، فقط زمانی ممکن است که همۀ وقایع انتخابات نیم فصل ارزیابی شود که تا پیش از ماه دسامبر ممکن نیست. با وجود این، آرای دموکراتها، بهتر از حد انتظار بود؛ شاید لایحۀ سقط جنین در دیوان عالی و یا مداخلات اقتصادی بایدن کمک کرده باشد، اما قطعا تهدید ترامپ، عاملی برای بسیج نیروها ضد جمهوریخواهان بود.
در نتیجه، مخالفانِ سینه چاک انتخابات، مانند داگ ماستریانو، نامزد فرمانداری ایالت و مهم، اما یک بام و دو هوای پنسیلوانیا کتک بدی خوردند. تواناییهای نامزدها، خصوصا در ایالتی مانند جورجیا که این روزها، ایالت یک بام و دو هوای دیگری شده، برای خود مقولۀ دیگری است. با این حال، اکراهِ رای دهندگان از ترامپ، میتواند در انتخابات ۲۰۲۴ عاملی جدی باشد.
با توجه به این که انتخابات میان دورهای همیشه نوعی همه پرسی برای رئیس جمهور فعلی است و درصد محبوبیت بایدن در پایین ترین سطح، یعنی چهل درصد باقی مانده است، لذا این رقابتها همیشه رقابت سختی بوده است. همچنین با توجه به این که این دوران سخت اقتصادی، با تورم (در حال حاضر حدود ۸ درصد در ایالات متحده، بالاترین میزان در ۴۰ سال گذشته) برای طبقۀ متوسط نامأنوس است، به سان مهمترین مسئله دلخواهِ بیشتر رأی دهندگان، برای دموکراتها واقعاً قابل توجه بود، تا از روند تاریخیشان ستایش کنند، یا ادامه دهند و یا حتی به پیروزیهای بیشتری برسند. جای تعجب نیست که این اتفاق نیفتاد.
اگر این انتخابات، فعلا مسکنی برای دموکراتهاست، در عین حال میتواند هشداری برایشان باشد، چون اگر توانستند از حجم شکستهای خود بکاهند، بیشتر به سبب آن بود که حجم نارضایتی از ترامپ بر ناخشنودی از بایدن میچربید. در واقع میتوان گفت: بایدن صرفا در روش انتخاب بسیاری از رای دهندگان در کنار صندوقهای رای، بخت بلندی داشت، اما در برابر نامزد تازه نفسی مانند دیسنتیس، وضعیتی متفاوت و چالشی بسیار تاثیرگذارتری پیش روی خود خواهد داشت.
همۀ فراز و نشیبها نشان میدهد که تماشاگران آمریکا از این سوی اقیانوس اطلس باید بسیار محتاط و مواظب باشند. سادهبینی در حوزۀ سیاسی همیشه اشتباه است. انتخابات میان دورهای نمیتواند نشانگر آن باشد که آمریکا به سوی ریاست جمهوری ترامپ گام بر میدارد، اما در عین حال، به معنی این هم نیست که همه به ترامپ پشت کردهاند.
این بیاعتمادی، مشکل مداومی برای کل جهان است. مطمئناً این معضل یکی از معضلاتِ متحدان غربی آمریکاست، زیرا هیچ راهی برای پیشبینی سیر تحولاتِ دو سال بعدی وجود ندارد. در دراز مدت هیچ موضوعی در این زمینه مهمتر از بحران آب و هوا نیست، اما در کوتاه مدت، موضوع شماره یکِ بحث، اوکراین است.
دراین دو سال ممکن است نتیجه جنگ اوکراین تعیین شود. بنا بر این، برای همه کشورهای اروپایی مهم است که دولت بایدن متحد اصلی کییف باقی بماند و تسلیحات و دانش لازم را برای مسلح نگه داشتن اوکراین تامین کند. با وجود این، انتخابات پیش روی ۲۰۲۴ همواره سایۀ سنگین خود را خواهد انداخت. دموکراتها، نمیخواهند در شرایطِ جنگی ناتمام پا به آن انتخابات بگذارند. چون جمهوریخواهان میتوانند تعهد دهند که شیر مخارج اوکراین را ببندند.
بریتانیا در برابر همۀ این موضوعات، در معرض معماهایی سنگین و فوری قرار گرفته است. برای بریتانیای پس از برگزیت، ایالات متحده در قامتِ متحد و شریک کلیدی ظاهر شده است. در ارزیابیِ یکپارچۀ بوریس جانسون در سال ۲۰۲۱ از سیاست خارجی و امنیتی پس از برگزیت، ایالات متحده، با عنوانِ ضامن و تقویت کنندۀ نقش سرگردان بریتانیا در جهان توصیف شده است. حتی قبل از جنگ اوکراین و پیش از این که زمزمۀ بازگشت ترامپ بلندتر شود، این تصور، خیال پردازانه به نظر میرسید. در شرایط کنونی، مبهمتر هم شده است.
ریشی سوناک، آمریکاگرایی غریزی، تازه، در حال یادگیری سیاست خارجی در محل کار است. او نمیتواند در بارۀ ایالات متحده، فرضیات بدی داشته باشد. اما اولویت او باید آن باشد که لفاظیهای موجود را دربارۀ نقش بریتانیا در دوران پسابرگزیت متوقف کند. او باید بداند که دولت دوم ترامپ، برای بریتانیا میدان مین خواهد بود و او باید اولویت خود را اتخاذ رویکرد عملگرایانهتری در قبالِ اروپا قرار دهد.
همین امر دربارۀ رویکرد حزب کارگر نیز صدق میکند. با نزدیک شدن به انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا، موعد انتخابات خود بریتانیا نیز نزدیک میشود. چالشهای سیاست خارجی اجتنابناپذیری که کییر استارمر [رئیس حزب] با آن مواجه است، از برخی جهات آسانتر از سوناک خواهد بود، زیرا استارمر طبیعتاً طرفدار روابط خوب با اروپا است. اما او نمیخواهد که انتخابات عمومی بریتانیا بر سر این موضوع برگزار شود، بنابراین ممکن است از چنین وضعیتی اجتناب کند.
وسوسهای که پس از انتخابات میاندورهای ۲۰۲۲ در دل بریتانیا و دیگر کشورهای اروپایی راه یافته، آن است که به مُسکنی مقطعی تن دهند و همۀ تفکرات راهبردی و نیز روشهای اتکای بر خود را در پاسخ به این آمریکای جدیدِ سر در گم میان دو کرانۀ اقیانوس اطلس کنار بگذارند. در دورهای که درگیر بحران آب و هوا و جنگ اوکراین است، چنین انتخابی قطعا احمقانه خواهد بود.
• مارتین کتل ستون نویس گاردین است.