اسلاید بار اصلینوشته‌های سیاسی مننوشته‌های من

این را درک کنید!  نمی‌توان در تعامل با خارج، از ادبیات سیاسی داخل استفاده کرد.

حیدر سهیلی اصفهانی

 برخورد کمی سردتر مقام‌های روسیه با رئیس‌جمهوری کشورمان، برای خیلی‌ها شگفت‌آور بود. هواداران، با انتظاری که از سطح روابط داشتند، آن را در قالب تشریفات عادی رده بندی کردند و مخالفان، باز با ایجاد ذهنیتی دربارۀ سردی روابط، آن را به تیرگی تدریجی روابط تهران و مسکو ربط دادند.

 زمانی کار بالا گرفت که دنبال‌کننده‌های این خبر، متوجه شدند، قبلا روسیه در استقبال از رهبران کشورهایی مثل عربستان سعودی، ترکیه و اسرائیل سنگ تمام بیشتری گذاشته‌ بود. جای شگفتی، آن زمانی بود که دریافتند روابط هیچ کدام از این کشورها، به گرمی روابط ایران و روسیه نبوده است. پس واقعا چرا؟

 پاسخ این پرسش ساده است؛ شخص پوتین، دربارۀ سطح برابری‌ خود با رؤسای جمهوری ایران متقاعد نشده است.

معضلی به نام حیثیت پوتین

 این مرد قدرت طلب که اکنون زمام امور را بی‌چون و چرا، در روسیه، بزرگترین کشور جهان و یکی از دو قدرت برتر، در قبضۀ آهنین خود دارد و حتی رهبر ایران، با همۀ اختیارات و جبروتش، قدرت و اختیاراتی در حد پوتین ندارد، حالا از دید جمهوری اسلامی ایران، در حد رؤسای جمهوری است که نقش واقعی آن‌ها، در حد نخست وزیر در نظام‌های ریاستی مثل فرانسه و نه نظام‌های پارلمانی در کشورهایی مثل انگلیس و اسرائیل است.

 پوتین، این را به لحاظ حیثیت سیاسی، اقلا برای خودش خوب نمی‌داند. ما برای داخل ایران، این را سر دلمان هضم کرده‌ایم، اما در بیرون از کشورمان، این تقسیم‌بندی عجیب، با برخوردهای متفاوتی رو به رو می‌شود. در مقایسه با قدرت کشورها، سطح نیاز به کشورمان و غیره، برخوردها متفاوت است، اما روسیه نشان می‌دهد که با تغییر سطح تشریفات، به صورت محسوس، با این موضوع برخورد می‌کند، چون آن را برای حیثیت سیاسی‌اش خوب نمی‌داند.

 زمانی، محمود احمدی‌نژاد در کسوت رئیس‌جمهوری پوپولیست، راهی مسکو شد. همه می‌دانستند که او قصد ترمیم چهره و موقعیتش دارد. در داخل، تقریبا کسی او را جدی نمی‌گرفت و انتخابات بعدی که او را به قدرت رساند، با کلی اگر و اما، همراه بود.

 محمود، وقتی در کنار پوتین ایستاد، سعی کرد دست پوتین را بگیرد و شانه به شانۀ او، با اقتدار حرکت کند. این کار را درسفرهای قبلی‌اش به کشورهای دیگر هم انجام داده بود. دست ملک عبدالله سالخورده، پادشاه قبلی عربستان سعودی را گرفت و با آن خندۀ کودکانه‌اش، همچون دو یار دبستانی، در کنارش حرکت کرد. اما وقتی سعی کرد دست ولادیمیر پوتین را بگیرد، رئیس‌جمهوری روسیه، آرام دستش را کنار کشید. محمود، با سماجت، سعی کرد دست پوتین را بقاپد، اما او این بار دست احمدی‌نژاد را با شدت کنار زد.

روابط ایران و روسیه

 کسانی که این موضوع را به روابط بین دو کشور ربط داده‌اند، عملا متوجه سطح روابط میان تهران و مسکو نیستند که اصلا قابل مقایسه با روابط مسکو با تل‌اویو، یا ریاض یا آنکارا نیست. دو کشور، روابط بسیار پیچیده‌ای دارند و اگر مانع بزرگ قانون اساسی و ارادۀ ملی ایران نبود، از مدت‌ها قبل، پیمان‌های استراتژیک نظامی رسمی میان دو کشور منعقد می‌شد.

 گو آن که روس‌ها، به ویژه سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجۀ آن‌ها، متقاعد شده‌اند که ایرانی‌ها در مذاکرات و روابط، بسیار جاه‌طلبند و سعی دارند، سهم بیشتری بگیرند. لذا در روابط با ایران بسیار محتاط عمل می‌کنند. ظریف، عملا از مخالفان روابط با مسکو بود. اقلا روس‌ها این طور فکر می‌کردند که نگاه او به غرب است.   

روزی در آغاز خبر روسیا الیوم، شبکۀ خبری روسیه، آمبیانس اصلی دیدار ظریف با لاوروف پخش شد. ظریف به فارسی گفت: «این روزها ما دیدارهای زیادی با هم داریم، کمی هم این دیدارها از حد گذشته است» و بعد از ترجمه، ناگهان لاوروف، سرش را با خشم بلند کرد و به زبان روسی که همزمان به فارسی ترجمه می‌شد، خطاب به ظریف گفت: «شما که در هر دیداری، سهمتان را کامل گرفته‌اید!» بعد صدای گویندۀ عرب زبان خبر آمد: «دیدار وزاری امور خارجۀ ایران و روسیه!»

 روس‌ها، از تقسیمات داخلی و نگاه جناح‌های مختلف ایران کاملا آگاهند. لذا با توجه به کاسبکاری ایرانیان و حساسیت دیپلمات‌های ما در تعامل با روسیه- که بسیار هم خوب است- روند مشابهی را در پیش گرفته‌اند. به علاوه خیلی خوب می‌دانند که وزن هر کدام از مقام‌های ایرانی چقدر است. گو آن که خودشان هم در روابط با کشورهای دیگر، همین طور کاسبکارند.  

 شما تصور کنید که میهمانتان، پادشاه عربستان سعودی است که وقتی سندی برای امضا پیش او می‌گذارند، نباید کمتر از پنجاه میلیارد دلار ارزش داشته باشد. برای چنین میهمانی، حاضری از همه چیز مایه بگذاری، تا او را متقاعد کنی، زیر مبالغ هنگفت‌تری امضا بزند. با وجود آن که از آغاز ریزش باران درآمدهای نفتی بر سر دولتمردان سعودی، سال‌ها گذشته است و دیگر، سعودی‌ها باید عادت کرده باشند که درآمد بالایی دارند و باید سعی در مدیریت این درآمد داشته باشند، اما هنوز هم در بذل و بخشش این درآمد دست و دلباز و حتی تا حدود زیادی بی‌توجه هستند.

 پس طبیعی است که وقتی میهمانانتان، از این جنس باشند، یا مثل اردوغان، شکافی در ناتو ایجاد کرده باشد و یا مثل نخست‌وزیران نظام پارلمانی اسرائیل که نخست وزیر صاحب قدرت واقعی در هرم قدرت در اسرائیل  است و در دو لابی یهودی روسیه و آمریکا نفوذ چشمگیری دارند، سعی داشته باشی کمی موازین میزبانی را با دست و دلبازی به جا آوری.

سفر رئیسی به روسیه

 سفر رئیس‌جمهوری ایران به مسکو، از جنس سفر احمدی‌نژاد به آن‌ جا بود. رئیسی می‌خواست نقش یک رئیس‌جمهوری مقتدر را در برابر امپراطور روسیه ایفا کند. پوتین اصلا این دیدار را در قالب روابط دو جانبه نمی‌دید و واقعا از راحتی مقام‌های ایرانی در تعامل با خودش خوشش نمی‌آید. واقعا جالب نیست که بخواهی در روتوش چهرۀ یک سیاستمدار نقش ایفا کنی.

 لذا در دیدار با رؤسای جمهوری ایران، همان تشریفات معمول عادی را رعایت می‌کند و اجازه نمی‌دهد در این گونه تشریفات افراط بیشتری صورت گیرد. واقعا این تصور که او عامدانه سعی دارد روابطش را با ایران سرد کند، نارواست. نه! این همان پروتکل‌های تشریفاتی معمول در روسیه برای پذیرش میهمانان خارجی است. مثلا ممکن است رئیس‌جمهوری دیگری هم از روسیه دیدن کند و همین پروتکل دربارۀ او اجرا شود، چون پوتین قصد ندارد برای او مایۀ بیشتری بگذارد.

 برای خود من هم قابل فهم نیست که چرا در ادوار گذشته، تقریبا همۀ رؤسای جمهوری کشورمان از روسیه دیدار کرده‌اند. آن هم در شرایطی که هدف تقریبا همۀ آن‌ها بهبود منزلت داخلیشان بوده است.

 در نتیجه

 ما واقعا باید فکری به حالِ تقسیمات سیاسی در کشورمان کنیم. ایران رئیس‌جمهوری واقعی ندارد و این مقام، در ایران عملا در حال انجام نقش نخست وزیر در نظام‌های ریاستی است. مثل نخست وزیر فرانسه! به نظر من، حذف مقام ریاست‌جمهوری و جایگزینی آن به وسیلۀ نخست وزیر، بسیار هم خوب است. چون نخست وزیر، در راس فراکسیون اکثریت در مجلس قرار دارد و همین رقابت فراکسیون‌ها می‌تواند در نهایت، به شکل‌گیری احزاب واقعی از درون مجلس قانونگزاری منجر شود. همان طور که همین اتفاق، در مجلس اول مشروطه روی داد.

 تا زمانی که مقام ریاست‌جمهوری با آرای مستقیم مردم تعیین می‌شود، بدیهی است که هم خود او و هم مردم احساس کنند که رهبر مقامی مداخله‌جوست که اجازه نمی‌دهد رئیس‌جمهوری به کارش برسد. اما نخست‌وزیر طبیعی است که در سایۀ رئیس واقعی کشور قرار بگیرد.

 در روابط خارجی نیز، تکلیف امثال پوتین هم مشخص می‌شود و فردا روزی، اگر نخست‌وزیری در حد و اندازۀ رئیسی به مسکو سفر کند، نخست‌وزیر روسیه به استقبال او خواهد شتافت، کنارش خواهد نشست و خوش و بش گرمی هم با او خواهد کرد.