اسلاید بار اصلیتحلیل‌هاتحلیل‌های سیاسی

تهدید قریب الوقوع بحران هسته ای با ایران

دولت بایدن با رویارویی بالقوه‌ای با رقیبی دیرینه رو به روست که در مقایسه با هر زمان دیگری در تاریخ نوین خود، مسلح‌تر و تندروتر است.

رابین رایت، نویسنده و مقاله نویسی است که از سال ۱۹۸۸ برای نشریۀ آمریکایی نیویورکر مطلب نوشته است. او نویسندۀ کتاب «قصبه را بلرزان: خشم و شورش در سراسر جهان اسلام» است. در این مقاله، او دیدگاه مقام های آمریکایی را دربارۀ گفتگوهای هسته ای و تنش ها و رقابت های ایران و آمریکا توضیح داده است، لذا طبیعی است، اگر در بیان بعضی مطالب، با دیدگاه طرف ایرانی، اختلاف نظرهایی دیده شود. چون این مقاله بیانگر دیدگاه مقام های آمریکایی است. از سوی دیگر، ما ایرانی ها، بیشتر از آمریکایی ها از اطلاعات ریز خودمان و همسایگانمان خبر داریم و نباید انتظار داشته باشیم که یک نویسندۀ آمریکایی از همان جزئیاتی خبر داشته باشد که همتای ایرانی او می داند. در چنین مواردی او به شدت متکی بر اطلاعاتی است که نظامیان بلندپایۀ آمریکایی به او داده اند. روی هم رفته مقالۀ مفیدی است که در ۲۱ دسامبر ۲۰۲۱ (سه شنبه، ۳۰ آذر ۱۴۰۰) در نشریۀ نیویورکر منتشر شده است. این مقاله را حیدر سهیلی اصفهانی به فارسی ترجمه کرده است.

جو بایدن مدت کوتاهی پس از تحلیف خود، راب مالی را در کسوتِ نماینده ویژه‌اش در امور ایران گماشت. مالی که پنجاه و هشت سال دارد، در فرانسه بزرگ شد و در دوران  دبیرستان در پاریس، با آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه کنونی همکلاس بود. او از دانشکده حقوق ییل و هاروارد فارغ التحصیل شد، بورسیه رودز را دریافت کرد و زیر دست بایرون وایت، قاضی دیوان عالی کشور کار کرد. روت بادر گینزبورگ، برگزاری مراسم عروسی‌اش را بر عهده داشت.

مالی تجربۀ بلندی در حوزۀ خاورمیانه دارد. پدرش روزنامه نگار فرانسوی بود که به خاطر حمایت از جنبش‌های ضد استعماری شهرت داشت. او که در دوره دولت کلینتون در شورای امنیت ملی کار می‌کرد، در مذاکرات صلح کمپ دیوید دوم شرکت داشت. پس از شکست مذاکرات، در سال ۲۰۰۰، او زیر بار این تحلیل شایع نرفت که اجلاس به دلیل سازش ناپذیری یاسر عرفات شکست خورده است و گزارش‌های شخصی مفصلی، درباره نقش اسرائیلی‌ها در افزایش درجۀ دشواری طرح‌های پیشنهادی برای عرفات منتشر کرد. تا آن جایی که منتقدانش، او را متهم به ضدیت شدید با اسرائیل کردند. همکاران سابق، علناً حملات به مالی را “ناعادلانه، نامناسب و اشتباه” خواندند. پس از خروج کلینتون، مالی در گروه بین المللی بحران که درگیری‌های جهانی را رصد می‌کند، مشغول پروندۀ ایران شد و در همین راستا،با مقام‌های ایرانی دیدار و به تهران سفر کرد.

در دولت اوباما، او عضو هیأتی بود که توافق هسته‌ای ایران را در سال ۲۰۱۵ تهیه کرد. این توافق که به طور رسمی به عنوان برنامه جامع اقدام مشترک شناخته می‌شود، مهم‌ترین پیمان منع گسترش، در طولِ بیش از ربع قرن گذشته بود. انگلیس، چین، فرانسه، آلمان و روسیه شرکای برابری بودند، اما آمریکا حق وتوی معتبری داشت و ایران، این را می‌دانست. در طول دو سال گفتگوهای پر پیچ و خم، ایرانی‌ها، اغلب با آمریکایی ها در راهروهای هتل دیدار می‌کردند، تا مسائل را حل کنند. هرچند مالی، با دقت عمل یک وکیل بحث می‌کرد، اما همواره لحن نرمی را به کار می‌گرفت و  همتایان ایرانی خود را با نام کوچک صدا می‌کرد. آن‌ها داستان‌های خانوادگی، شماره‌های تلفن همراه و ایمیل‌های خودشان را رد و بدل می‌کردند.

این توافق تنها دو سال دوام آورد. دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا تحت تأثیر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل و بازهای جمهوری‌خواه، این توافق را در سال ۲۰۱۸ نقض کرد. او همچنین بیش از هزار تحریم ضد ایران اعمال کرد. آن‌ها رهبر کشور، وزیر امور خارجه، قضات، ژنرال‌ها، دانشمندان، بانک‌ها، تأسیسات نفتی، یک خط کشتیرانی، یک شرکت هواپیمایی، موسسات خیریه و متحدانشان، مانند رئیس جمهور ونزوئلا را به دلیل تجارت با تهران هدف این تحریم‌ها قرار دادند. ترامپ همچنین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، قدرتمندترین شاخه نظامی کشور را در فهرست گروه‌های تروریستی قرار داد؛ اقدامی که آمریکا تا آن زمان ضد ارتش هیچ کشوری انجام نداده بود؛ حتی ارتش ورماختِ آلمان نازی.

در طول دوران ریاست جمهوری ترامپ، مالی در کسوتِ رئیس گروه بین المللی بحران منصوب شد. او با برخی از همتایانِ ایرانی‌اش در تماس بود. اما زمانی که او فرستادۀ بایدن شد، همان دیپلمات‌های ایرانی که دهه‌ها آن‌ها را می‌شناخت، از ملاقات با او خودداری کردند. در جریان مذاکراتِ وین، در بهار گذشته، آمریکایی‌ها در هتل امپریال اقامت داشتند. ایرانی ها هشت بلوک آن طرف‌تر، در هتل اینترکونتیننتال بودند. انریکه مورا، دیپلمات اسپانیاییِ اتحادیۀ اروپا، پیشنهاداتش را میان دو طرف، رد و بدل می‌کرد. هیئت‌های پنج کشور دیگر هم در هتل سوم مشورت می‌کردند.

مالی گفتگوهای نیابتی را با داستان وودی آلن، «نامه‌های گوساژ-وردبدیان» مقایسه می‌کند که در آن، دو مرد با نامه‌نگاری، با هم شطرنج بازی می‌کنند. با “مفقود” شدن یک حرف، کل حرکات به هم می‌ریزد. هر دو بازیکن ادعا می‌کنند که برنده هستند و با عصبانیت تمام، قبل از این که بازی تمام شود، بازی را متوقف می‌کنند. میخائیل اولیانوف، فرستاده روسیه، روند وین را یکی از عجیب‌ترین فرآیندهای دیپلماسی نوین توصیف کرد. او در توییتی نوشت: «هدف، به‌روزرسانی یک توافقنامه یا ایجاد یک توافق جدید نیست. بلکه هدف این است که معاملۀ تقریباً از هم پاشیده‌ای را تکه تکه بازگردانیم. آیا رویداد مشابهی در تاریخ روابط بین الملل سراغ دارید؟ من که نمی‌توانم چنین چیزی را به یاد بیاورم. شما چطور؟»

مالی به من گفت که این دیپلماسی عجیب، در ماه نوامبر فوریت بی‌سابقه ای پیدا کرد. او گفت: «ما شاهد گسترش برنامه هسته‌ای ایران بوده‌ایم، و شاهد بوده‌ایم که تهران در فعالیت‌های منطقه‌ای خود جنگ‌جوتر و ستیزه‌جوتر شده است.» آن‌ها با محاسبات اشتباه، با آتش بازی می‌کنند.

خطر فراتر از ایران است. نظم هسته‌ای جهان که قبلا هم خطرناک بود، اکنون در معرض خطر فروپاشی قرار دارد. پیمان‌های هسته‌ای که در قرن گذشته منعقد شده‌اند، به دلیل نوین‌سازی زرادخانه‌های ایالات متحده، روسیه و چین، منقضی شده‌اند، یا در حال نابودی هستند. پنتاگون تخمین می‌زند که چین می‌تواند تا سال ۲۰۳۰ حداقل هزار بمب داشته باشد. مذاکرات با تهران برای جلوگیری از دستیابی دهمین کشور – آخرین مورد، کره شمالی در سال ۲۰۰۶ – طراحی شده است.

در خاورمیانه، اسرائیل از اواخر دهه ۱۹۶۰ سلاح هسته‌ای داشته است. مقام‌های سعودی همچنین تهدید کرده‌اند که در صورت دستیابی ایران به بمب، آن هم برنامۀ مشابهی را تعقیب خواهند کرد. کلسی داونپورت، از انجمن کنترل تسلیحات، به من گفت: «بحران هسته‌ای ایران را نمی‌توان در خلاء و تهی‌گاه نگریست. نظم هسته‌ای به شکلِ گسترده‌تری در هرج و مرج است.” شکست مذاکرات با ایران – اولین حملۀ دیپلماتیک بزرگ بایدن – پیامدهایی در سراسر جهان خواهد داشت.

واشنگتن و تهران هر دو توافق را نقض می‌کنند. یک سال پس از اینکه ترامپ برجام را رها کرد و کمپین «فشار حداکثری» خود را آغاز کرد، تهران با نقض تعهداتش، سانتریفیوژهای  IR-6را نصب کرد که بسیار سریعتر از IR-1 های مجاز در توافقنامۀ برجام هستند و حتی مدل‌های کارآمدتری، مثلِ ۹-IR  را توسعه داد.

سانتریفیوژها لوله های بلندی هستند که شکل گازی اورانیوم را غنی می‌کنند. آن‌ها با سرعت مافوق صوت، چندین هزار برابر سریعتر از نیروی گرانش می‌چرخند. ایران همچنین، غنی‌سازی را از خلوص کمتر از چهار درصد – حد مجاز در توافق و سطحی که برای انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز یا تحقیقات پزشکی استفاده می‌شود – به شصت درصد افزایش داد. رافائل گروسی، رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، در ماه مه اعلام کرد: «تنها کشورهای سازنده بمب به این سطح می‌رسند». درجه تسلیحات ۹۰ درصد است که برای مقامات اسرائیلی، درجه‌ای تعیین کننده است. زوهار پالتی، مدیر سابق اطلاعات موساد که اکنون در وزارت دفاع اسرائیل است، به من گفت: «ما نمی‌خواهیم به نقطه‌ای برسیم که مجبور شویم از خود بپرسیم چگونه به ایران اجازه داده شد تا نود درصد غنی‌سازی کند. مقطع زمانی موسوم به “تعیین کننده” برای ایران، به منظور تولید سوخت کافی برای تولید یک بمب هسته‌ای، از کمی بیش از یک سال، به کمتر از سه هفته کاهش یافته است.

یک مقام ارشد دولت گفت: «این مدت زمانی، واقعا کوتاه و غیرقابل قبول است. هر روز آنها سانتریفیوژها را می چرخانند و به ازای هر روزی که اورانیوم ذخیره می‌کنند، مقطع زمانی رسیدن به بمب کمتر و کمتر می‌شود. مراحل اضافی – از جمله تسلیح سازی اورانیوم غنی شده، تطبیق آن با کلاهک، و سپس ادغام آن با یک سیستم تحویل، مانند موشک – برای ساخت بمب مورد نیاز است.

اسرائیل تلاش کرده است که پیشرفت ایران را کند کند. در اواخر سال ۲۰۲۰، محسن فخری زاده، پدر برنامه هسته ای ایران، در حالی که به همراه همسر و محافظانش از تعطیلات آخر هفته باز می‌گشت، ترور شد.

قاتل، بیش از هزار مایل دورتر نشسته بود و با استفاده از هوش مصنوعی و اتصال ماهواره‌ای، مسلسل نصب شده روی یک وانت پارک شده را به کار انداخت و فخری زاده زیر رگبار گلوله گرفت. تهران با قانونی تلافی کرد که بازرسی های بین المللی را با مسدود کردن دسترسی به فیلم‌های نظارتی در سایت‌های هسته‌ای محدود می‌کرد. کارشناسان بیم دارند که ایران در حال بررسی برنامه‌ای «زیر جُلی» یعنی راهی مخفی برای رسیدن به بمب باشد. گروسی گفت که ردیابی تأسیسات ایران شبیه «پرواز در آسمان ابری» شده است.

مالی به من گفت که شش دور اول دیپلماسی در بهار امسال “پیشرفت واقعی” داشته است. او در ماه ژوئن یک بستۀ هسته‌ای ارائه کرد که شامل پایان دادن به اکثر تحریم‌های ترامپ بود. او گفت: «احساس جمعی همه – به وضوح اروپایی‌ها، روس‌ها و چینی‌ها، بلکه هیئت ایرانی در آن زمان – این بود که می‌توانیم خطوط کلی یک توافق را ببینیم. اگر همۀ طرف‌ها برای سازش‌های ضروری آمادگی داشتند، می‌توانستیم به آن جا برسیم.»

مذاکرات در آن ماه، پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران متوقف شد. حسن روحانی، رئیس جمهور اصلاح طلب قبلی، در سال های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۷ در دستیابی به بستری برای تعامل با ایالات متحده پیروز شده بود. اما تحریم های ترامپ، مزایای اقتصادی وعده داده شده در قالب توافق هسته‌ای را محو کرد و به همین سبب، در سال ۲۰۲۱ اکثریت ایرانی‌ها زحمت رای دادن به خود ندادند. ابراهیم رئیسی، عقیدتی سفت و سخت و رئیس قوه قضائیه انتخاب شد. ایالات متحده قبلا رئیسی را تحریم کرده بود و به نقش وی در «کمیسیون مرگی» اشاره کرده بود که دستور اعدام حدود پنج هزار مخالف را در سال ۱۹۸۸ صادر کرد. رئیسی در مراسم تحلیف خود در امردادماه متعهد شد: «همه عناصر قدرت ملی تقویت خواهد شد».

مالی کت و شلوارهایش را در هتل وین گذاشته بود و انتظار داشت که مذاکرات زودتر از سر گرفته شود. اما پنج ماه گذشت و برنامه هسته‌ای ایران باز هم پیش رفت. مالی سرانجام کت و شلوارهایش را به خانه فرستاد. او به من گفت: تا زمانی که دیپلماسی از سر گرفته شد، در اواخر نوامبر، برنامه ایران محدودیت های برجام را به کلی «از بین برد». او گفت: «این پیشرفت‌ها، به تدریج توافق را از مزایای منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای که ما برای آن چانه‌زنی کردیم، خالی می‌کنند. دولت بایدن عقب نشینی کرده است.» مالی افزود: «ما زیر بار توافق بدتر نمی‌رویم، زیرا ایران برنامه هسته‌ای خود را توسعه داده است. به زودی، تلاش برای احیای این معامله، تا اندازه‌ای، معادل تلاش برای احیای یک جسد مرده خواهد بود.»

یک مقام ارشد وزارت امور خارجه گفت: در این صورت، ایالات متحده و متحدانش، شاید «باید به برنامه هسته‌ای لگام گسیختۀ ایران بپردازند». او افزود: بدون بازگشت به توافق «بیش از حد قابل قبول، ممکن و شاید حتی محتمل» است که ایران تلاش کند به یک کشور در آستانۀ هسته‌ای شدن تبدیل شود.

مهرۀ تعیین کننده، اسرائیل است. در ماه سپتامبر، در مجمع عمومی سازمان ملل، نفتالی بنت، نخست‌وزیر جدید اسرائیل، متهم کرد که برنامه هسته‌ای ایران «لحظه‌ای حساس را پشت سر گذاشته است و تحمل ما نیز همین‌طور. کلمات جلوی چرخش سانتریفیوژها را نمی گیرند.» اسرائیل قرار است به زودی آموزش برای حملات نظامی احتمالی را  به ایران آغاز کند. بنی گانتز، وزیر دفاع در ماه دسامبر در جریان سفر به واشنگتن، از دولت بایدن خواست تمرینات نظامی مشترکی با اسرائیل برگزار کند. پالتی به من گفت: «مشکل برنامه هسته‌ای ایران این است که در حال حاضر هیچ مکانیسم دیپلماتیکی وجود ندارد که آن‌ها را متوقف کند.» او همچنین افزود: «هیچ عامل بازدارنده‌ای وجود ندارد. ایران دیگر نمی‌ترسد. ما باید تابلوی توقف را به آن‌ها نشان بدهیم.» مقام‌های آمریکایی مخالفت می‌کنند که عملیات اسرائیل اغلب تهران را تحریک کرده، دیپلماسی را عقب انداخته است.

در صورت دستیابی به توافق، ایران همچنان می‌تواند روند پیشرفت‌های فناوری را معکوس کند. با این حال، دانشی که فراگرفته‌اند، بازگشت‌ناپذیر است. کلسی داونپورت گفت: «برنامه هسته‌ای ایران در سال گذشته به نقاط عطف جدیدی دست یافت. از آن جایی که این کشور بر این قابلیت‌های جدید تسلط پیدا می‌کند، درک ما را در مورد این که چگونه این کشور، در این مسیر، ممکن است به دنبال سلاح‌های هسته‌ای باشد، تغییر خواهد داد.» حتی اگر دولت بایدن برای بازگشت به توافق میانجی‌گری کند، جمهوری‌خواهان قول داده‌اند که آن را خنثی کنند. در ماه اکتبر، سناتور تد کروز، از تگزاس، در توییتی نوشت: «در صورت این که هر گونه توافقی با ایران، در قالب یک معاهده در سنا تصویب نشود ( که بایدن می‌داند که اتفاق نخواهد افتاد) صد در صد مطمئن است که هر رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه آینده، آن را دوباره پاره خواهد کرد.»

همان طور که مذاکرات هسته ای در اوایل سال جاری آغاز شد، من به همراه کنت (فرانک) مک کنزی جونیور، یک ژنرال تفنگدار دریایی اهل آلاباما که عملیات نظامی ایالات متحده را در سراسر خاورمیانه و جنوب آسیا فرماندهی می‌کند، به پایگاه هوایی الاسد، در صحرای دورافتاده غربی عراق پرواز کردم.

این بخشی از گردشی طولانی در عراق، سوریه، افغانستان، قطر و لبنان بود. در کابین غارمانند یک فروند هواپیمای سی ۱۷، او به تنهایی در جعبه‌ای به اندازه اتاقی که آن را پرچم آمریکا پوشانده بود، نشست. تجربه نظامی مک کنزی با ایران خطرناک و خونین بوده است. زمانی که او افسر جوانی بود، دویست و چهل و یک تفنگدار دریایی در بمب گذاری انتحاری سال ۱۹۸۳ نیروهای حافظ صلح ایالات متحده در بیروت کشته شدند. این بزرگترین تلفات تفنگداران دریایی در یک روز از زمان نبرد ایوو جیما در جنگ جهانی دوم بود. دولت ریگان ایران و نمایندگان نوپای آن در حزب الله را مقصر دانست. تقریباً چهار دهه بعد، مک‌کنزی به من گفت که توانایی‌های هسته‌ای تهران از تنها خطری که اکنون ایجاد می‌کند، فاصله زیادی دارد.

در دوران ترامپ، خصومت‌های میان آمریکا و ایران تشدید شد و  در سال ۲۰۲۰، زمانی به اوج خود رسید که ترامپ دستور ترور سردار قاسم سلیمانی، فرماندۀ محبوب نیروی قدس ایران، شاخه نخبۀ سپاه پاسداران را صادر کرد. هنگامی که سلیمانی برای دیدار با متحدان محلی (متحدان محلی یا نخست وزیر وقت عراق!؟- مترجم)  وارد بغداد شد، مک‌کنزی یک پهپاد M-9 Reaper را برای شلیک چهار موشک هلفایر به کاروان ژنرال اعزام کرد. سلیمانی و نه نفر دیگر تکه تکه شدند. دستِ بریدۀ او با حلقه بزرگی از سنگ قرمز که در عکس‌های به جامانده از او، همواره در انگشت انگشتریش به چشم می‌خورد، شناسایی شد.

پنج روز بعد، ایران یازده موشک بالستیک – هر کدام حداقل یک کلاهک هزار پوندی – را به سمت پایگاه هوایی الاسد شلیک کرد. اطلاعات ارتش آمریکا، محل استقرار موشک‌های ایران را ردیابی کرده بود و به آمریکایی‌ها چند ساعت فرصت داد تا هواپیماهای جنگی و نیمی از پرسنل خود را تخلیه کنند. سرهنگ دوم استاسی کلمن، فرمانده یک جوخه اعزامی هوایی، باید تصمیم می‌گرفت که کدام یک از خدمه صد و شصت نفره باید پایگاه را ترک کند و چه کسی «آمادگی احساسی» ماندن را دارد. او بعداً به بازرسان نظامی گفت: «من تصمیم می‌گرفتم چه کسی زنده بماند و چه کسی بمیرد. من صادقانه فکر می‌کردم هرکسی که پشت سر بماند، از بین خواهد رفت.» بسیاری از نیروهای نظامی که الاسد را ترک می‌کردند، با نگرانی، آن‌هایی را که می‌ماندند در آغوش می‌گرفتند. از سال ۱۹۵۳، در طول جنگ کره، هیچ یک از پرسنل نظامی آمریکایی بر اثر حمله هوایی دشمن کشته نشده بودند.

اولین حمله، در ساعت یک بامداد رخ داد. استاد گروهبان جانت لیلیو به بازرسان گفت: «آن چه در سنگرها اتفاق افتاد، خب، هیچ کلمه‌ای نمی‌تواند آن جو را توصیف کند. من آماده مرگ نبودم، اما سعی می‌کردم قبل از اصابت هر موشکی خود را برا مرگ آماده کنم.» بمباران ساعت‌ها به طول انجامید. این بزرگترین حمله موشکی بالستیک بود که تاکنون به نیروهای آمریکایی انجام شده است. هیچ آمریکایی فوت نکرد، اما صد و ده نفر دچار آسیب های مغزی شدند. ترامپ درد و رنج الاسد را رد کرد. او به خبرنگاران گفت: «شنیدم سردرد داشتند. دو سال بعد، بسیاری از کسانی که در الاسد هستند، هنوز از دست دادن حافظه عمیق، بینایی و شنوایی رنج می‌برند. یک نفر در ماه اکتبر بر اثر خودکشی جان باخت. به هشتاد نفر جایزۀ قلب بنفش داده شده است.

مک‌کنزی به من گفت که درس اسد این است که موشک‌های ایران به تهدیدی فوری‌تر از برنامه هسته‌ای آن تبدیل شده‌اند. برای چندین دهه، خمپاره‌ها و موشک‌های ایران دقت بسیار کمی داشتند. مک کنزی گفت: در الاسد «آن‌ها تقریباً به همان جایی که می‌خواستند ضربه ‌می‌زدند.» اکنون آن‌ها «می‌توانند به طور مؤثر در گستره و عمق خاورمیانه ضربه بزنند. آن‌ها می‌توانستند با دقت ضربه بزنند و می‌توانستند با حجم زیاد ضربۀ خود را وارد کنند.

پیشرفت‌های ایران هم متحدان و هم دشمنان را تحت تأثیر قرار داده است. پس از انقلاب ۱۹۷۹، حکومت مذهبی جوان، ارتش شاه را پاکسازی و با وجود موج‌های تحریم اقتصادی، تقریباً از ابتدا آن را بازسازی کرد. ایران در دهه ۱۹۸۰ با عراق جنگ ویرانگر هشت ساله انجام داد که تسلیحاتش تقریبا به کلی تمام شد. نیروی هوایی آن هنوز ضعیف است، کشتی‌ها و تانک‌هایش در حد متوسط ​​هستند و ارتشش قادر به حمله به کشور دیگری و حفظ قلمرو نیست.

در عوض، رژیم بر توسعۀ موشک‌هایی با برد بیشتر، دقت زیاد و قدرت تخریب بیشتر تمرکز کرده است. ایران اکنون یکی از بزرگترین تولیدکنندگان موشک در جهان است. ستاد اطلاعات دفاعی گزارش داد که زرادخانه موشکی ایران، بزرگترین و متنوع ترین زرادخانه در خاورمیانه است. مالی به من گفت: «ایران ثابت کرده است که از برنامۀ موشک‌های بالستیکش به سان ابزاری برای اجبار یا ارعاب همسایگانش استفاده می‌کند. ایران می‌تواند موشک‌های بیشتری شلیک کند تا بتواند دشمنانش – از جمله ایالات متحده و اسرائیل – را منکوب یا منهدم کنند. تهران به چیزی دست یافته است که مک کنزی آن را «تفوق بیش از حد» می‌نامد، یعنی سطحی از توانایی که در آن یک کشور دارای تسلیحاتی است که کنترل یا شکست آن را بسیار دشوار می‌کند. مک کنزی گفت: «ظرفیت استراتژیک ایران اکنون بسیار زیاد است. آن‌ها در میدان جنگ، تفوق بیش از حد دارند، یعنی توانایی غلبه کردن.»

امیرعلی حاجی زاده، سرتیپ و یک تک تیرانداز سابق که ریاست نیروی هوافضای ایران را بر عهده دارد، به جسارت های آتش زا معروف است. وی در سال ۲۰۱۹ به خود می بالید: «همه باید بدانند که همه پایگاه های آمریکایی و شناورهای آنها در فاصله دو هزار کیلومتری در برد موشک های ما هستند. ما دائما خود را برای یک جنگ تمام عیار آماده کرده ایم.» حاجی زاده جانشین ژنرال حسن مقدم شد که برنامه موشکی و پهپادی ایران را پایه گذاری کرد و در سال ۲۰۱۱ به همراه شانزده نفر دیگر در یک انفجار مرموز جان باخت. آنها روی موشکی کار می کردند که می توانست اسرائیل را هدف قرار دهد.

اسرائیلی‌ها حاجی زاده را سلیمانی جدید می نامند. مک کنزی او را بی پروا خطاب کرد. در سال ۲۰۱۹، نیروهای حاجی زاده یک فروند پهپاد شناسایی آمریکایی را بر فراز خلیج فارس سرنگون کردند. او همچنین حملات موشکی به الاسد را سازماندهی کرد. ساعاتی پس از آن حمله، نیروهای وی یک هواپیمای مسافربری بوئینگ ۷۳۷ اوکراینی را با صد و هفتاد و شش سرنشین، هنگام بلند شدن از فرودگاه بین‌المللی تهران سرنگون کردند. همه از بین رفتند. ایران به مدت سه روز از پذیرش تقصیر خودداری کرد تا این که تحت فشار، حاجی زاده به تلویزیون رفت و به آن اعتراف کرد.

ایران اکنون دارای بزرگترین مجتمع‌های زیرزمینی شناخته شده در خاورمیانه است که دارای برنامه های هسته‌ای و موشکی هستند. بیشتر تونل‌ها در غرب، رو به اسرائیل، یا در سواحل جنوبی، روبروی عربستان سعودی و دیگر شیخ نشین های خلیج قرار دارند. پاییز امسال، تصاویر ماهواره‌ای ساخت ‌و ساز زیرزمینی جدید در نزدیکی باختران، وسیع‌ترین مجتمع را ردیابی کردند. این تونل‌ها که در دل صخره‌ها تراشیده شده‌اند بیش از هزار و ششصد فوت زیر زمین عمق دارند. بنا بر گزارش‌ها، برخی از مجتمع‌ها کیلومترها طول دارند. ایران آن‌ها را «شهرهای موشکی» می‌نامد.

در سال ۲۰۲۰، سپاه پاسداران با انتشار ویدئویی از بازدید حاجی زاده از زرادخانه موشکی زیرزمینی، سالگرد تسخیر سفارت آمریکا را جشن گرفت. در حالی که موسیقی حماسی در پس‌زمینه پخش می‌شود، او و دو فرماندۀ دیگر سپاه پاسداران از طریق تونلی که ردیف‌هایی از موشک‌ها روی هم قرار گرفته‌اند، حرکت می‌کنند. صدای ضبط شده از سردار سلیمانی در پس‌زمینه پخش می‌شود: «شما این جنگ را شروع می‌کنید، اما ما پایان آن را می‌سازیم». یک راه‌آهن زیرزمینی، موشک‌های عماد را برای پرتاب‌های متوالی سریع حمل می‌کند. عماد هزار مایل برد دارد و می‌تواند کلاهک معمولی یا هسته‌ای را حمل کند.

یوزی روبین، اولین رئیس سازمان دفاع موشکی اسرائیل به من گفت که برنامه موشکی ایران «بسیار پیشرفته‌تر از پاکستان است». کارشناسان، ایران را با کره شمالی مقایسه می‌کنند که به پیشبرد برنامه تهران در دهه ۱۹۸۰ کمک کرد. جفری لوئیس، از موسسه مطالعات بین المللی میدلبری در مونتری، به من گفت: برخی از موشک‌های ایران بر موشک‌های پیونگ یانگ برتری دارند. کارشناسان بر این باورند که کره شمالی ممکن است، اکنون فن‌آوری موشکی ایران را وارد کند.

بر اساس ارزیابی‌های اطلاعاتی آمریکا، جمهوری اسلامی هزاران موشک بالستیک دارد. برد آن‌ها می‌تواند تا هزار و سیصد مایل در هر جهتی برسند، یعنی تا اعماق هند و چین در شرق؛ بالا تا عمق روسیه در شمال؛ به یونان و سایر بخش‌های اروپا در غرب؛ و تا جنوب اتیوپی، در شاخ آفریقا. حدود صد موشک می‌تواند به اسرائیل برسد.

ایران همچنین صدها موشک کروز دارد که می توانند از زمین یا کشتی شلیک شوند، در ارتفاع پایین پرواز کنند و از چندین جهت حمله کنند. شناسایی آن‌ها برای رادار یا ماهواره سخت‌تر است، زیرا بر خلاف موشک‌های بالستیک، موتورهایشان در هنگام اشتعال به خوبی نمی‌سوزند. موشک های کروز توازن قوا را در سراسر خلیج فارس تغییر داده است. در سال ۲۰۱۹، ایران موشک‌های کروز و پهپادها را روی تأسیسات نفتی عربستان سعودی پرتاب کرد و به طور موقت نیمی از تولید نفت را در بزرگترین تامین‌کننده نفت جهان قطع کرد.

دولت بایدن امیدوار است از پیشرفت توافق هسته‌ای برای گسترش دیپلماسی و مشارکت همسایگان ایران، در گفتگو برای کاهش تنش‌های منطقه‌ای استفاده کند. مالی به من گفت: «حتی اگر بتوانیم برجام را احیا کنیم، این مشکلات همچنان منطقه را مسموم کرده و خطر بی‌ثباتی آن را به همراه خواهد داشت. اگر آن‌ها ادامه دهند، پاسخ نیرومندی دریافت خواهند کرد.»

ممکن بسیار دیر شده باشد. تهران مانند برنامۀ هسته‌ای خود، تمایلی به تعامل بر سر موشک‌های خود نشان نداده است. جفری لوئیس گفت: «وقتی برای ساختن تأسیسات، آموزش افراد و تحویل موشک به واحدهای نظامی که در اطراف این موشک‌ها ساخته شده‌اند، هزینه می‌کنید، حوزه عظیمی برای حفاظت از آن خواهید داشت». من فکر نمی‌کنم امیدی به محدود کردن برنامه موشکی ایران وجود داشته باشد.» رئیس جمهور پس از انتخاب خود به خبرنگاران گفت: مسائل منطقه ای و موشکی قابل مذاکره نیست.

از الاسد، من با مک کنزی در کاروانی از هلیکوپترهای اسپری به سوریه پرواز کردم. هنگامی که ما از مرز عبور می‌کردیم، هوانوردان از یک رمپ باز در عقب، روی مسلسل‌ها قرار گرفتند. اولین توقف ما در روستای أخضر بود؛ مجتمعی که قبلا متعلق به کارگران میدان نفتی در کنار رودخانه فرات بود. آخرین بار در سال ۲۰۱۹ برای آخرین عملیات نظامی ضد «دولت اسلامی» آن جا بودم. گروه کوچکی از نیروهای آمریکایی از اواخر سال ۲۰۱۵ در شمال شرق سوریه مستقر شده‌اند تا به یک شبه نظامی تحت رهبری کردها که در حال مبارزه با داعش هستند کمک کنند و مشاوره دهند. ماموریت رسمی آن‌ها، مهار بقایای داعش است. آن‌ها به طور غیر رسمی، همچنین قرار است از دسترسی ایران به گذرگاه‌های مرزی استراتژیک به سوی عراق جلوگیری کنند.

البوکمال، پاسگاهی بیابانی که زمانی متروک بود، در شصت مایلی جنوب شرقی روستای أخضر قرار دارد. نیروهای داعش در سال ۲۰۱۴ آن را تصرف کردند و گذرگاه اصلی آن‌ها بین سوریه و عراق شد. در سال ۲۰۱۷، سه شبه نظامی شیعه مورد حمایت ایران و ارتش سوریه، آن را به تصرف خود درآوردند. نیروهای نیابتی ایران از آن زمان – از نظر سیاسی و نظامی – بخش زیادی از قلمرو تحت حاکمیت دولت اسلامی از جمله مناطق آزاد شده به دست نیروهای ارتش عراق و نیروهای دموکراتیک سوریه تحت حمایت ایالات متحده را تصرف کردند. یکی از مقام‌های ارشد نظامی آمریکا به من گفت: «بهترین اتفاقی که تا به حال برای ایران افتاده، این بود که ائتلاف آمریکا داعش را از بین برد.»

ایران اکنون از البوکمال به سان کانونی استراتژیک برای ارسال موشک و فناوری به نیروهای نظامیش استفاده می کند. این مواد شامل کیت‌هایی است که برای ارتقای موشک‌ها استفاده می شود. با افزودن G.P.S. راکت‌های ناوبریِ به اصطلاح «گنگ» که کنترلشان سخت است و به ندرت به هدف اصابت می‌کنند، می‌توانند به موشک‌های هدایت شونده با برد بیشتر و دقت بالات تبدیل شوند. مالی به من گفت: «ایالات متحده و منطقه نگران میزان ارسال تسلیحات پیشرفته ایران به نیروهای نیابتی خود هستند.»

در زمان سلیمانی، ایران «محور مقاومت» خود را با شش جنبش شبه نظامی اصلی، از جمله حزب‌الله، در لبنان، حوثی‌ها در یمن، حماس و جهاد اسلامی در سرزمین‌های فلسطینی گسترش داد. ائتلاف مقاومت در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ رشته عملیات‌ غیر حرفه‌ای، هرچند مرگبار، مانند بمب‌گذاری‌های انتحاری و گروگان‌گیری را انجام داد. نیروهای آن جنبش‌ها، امروزه هماهنگ و به خوبی مسلح هستند و قدرتشان را در سطح منطقه به نمایش می‌گذارند. مایکل آیزنشتات، در موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک، به من گفت: «بیشتر کشورها به آن چه در دسترس است نگاه می‌کنند و سعی می‌کنند با واقعیت موجود، پیوندشان را برقرار کنند. ایران از همان آغاز، برای تاسیس اتحادیۀ وابسته به خود، شبکه‌ای از گروه‌های نیابتی منطقه‌ای را ایجاد کرد. این منسجم‌ترین اتحادیه در منطقه است.»

ارتش ایالات متحده هنوز بسیار قدرتمندتر از هر چیزی است که در ایران ساخته یا تصور می‌شود، با این حال، ایران ثابت کرده است که رقیبی زیرک با قدرتی فزاینده است. نسلی از مهندسان و دانشمندان خارجی را برای مونتاژ تسلیحات آموزش داده است. این کشور ناوهای بدون تابعیت، آکنده از قطعات موشک را برای شورشیان حوثی که به اهداف نظامی و غیرنظامی در عربستان سعودی موشک شلیک کرده‌اند، اعزام کرده است. فن‌آوری قدیمی‌تر راکت «گنگ» را در اختیار حماس و جهاد اسلامی قرار داده است. اکثر کیت‌های «پروژه دقیق» که از البوکمال عبور می‌کنند به لبنان می‌روند، جایی که حزب‌الله راکت‌ها و موشک‌های کوتاه‌بردش را برای اصابت دقیق‌تر و نفوذ عمیق‌تر به داخل اسرائیل ارتقا می‌دهد. تخمین زده می‌شود که حزب‌الله دست‌کم چهارده هزار موشک و بیش از صد هزار راکت داشته باشد که اکثر آنها متعلق به ایران است. مک کنزی به من گفت: «آن‌ها چنان توانایی حمله دقیقی به اسرائیل را دارند که در گذشته، از آن برخوردار نبودند.»

یکی از افسران ارشد اطلاعات نیروی دریایی به من گفت که تفاوت بین برخورداری نظامی ایران در سال ۲۰۱۶ و ۲۰۲۱ “به سادگی قابل مشاهده است”. توزیع فن آوری موشکی از نظر استراتژیک مقرون به صرفه است. هزینۀ موشک‌ها، در برابر هزینۀ سیستم‌های دفاعی مورد نیاز، برای محافظت در برابر حملات موشکی، بسیار ناچیز است. به گفته وزارت امور خارجه، ایران سالانه بین دو تا سه میلیارد دلار برای حمایت از ائتلاف مقاومت هزینه می‌کند. با این حال، بودجه دفاعی آن نیز بخش کوچکی از هزینه‌ای است که عربستان سعودی، متحد مهم ایالات متحده، سالانه هزینه می‌کند.

ایران در حال حاضر از راه دور، از چندین جهت دسترسی بسیار زیادی دارد. یکی از مقام‌های ارشد اطلاعاتی در ستاد فرماندهی مرکزی توضیح داد: « اگر می‌توانید دایره‌ای را در عراق تصور کنید که از هر سو تا حدود می‌توان گفت هفتصد کیلومتر کشیده شده است، می‌توانید آن را ترسیم کنید. حتی در یمن هم همین دایره است. دایره خود را بکشید. شما به سرعت می بینید که ایران چه برد و قابلیتی را فراهم کرده است. شما می‌توانید آن را تا سوریه پیش ببرید، زیرا اگر آن‌ها در عراق چنین توانایی‌هایی داشته باشند، احتمالاً در سوریه نیز این توانایی را دارند. او افزود: آنچه مهم است این است که این دایره‌ها اکنون به هم پیوسته‌اند.»

مالی می‌گوید که ایران قمار می‌کند تا بتواند آمریکا را برای خروج از سراسر خاورمیانه تحت فشار قرار دهد؛ همان طور که این کار را در افغانستان انجام داد. اقداماتش در سراسر منطقه باید در آینده‌ای نه چندان دور مورد ارزیابی جدی قرار گیرد. «وگرنه، این وضع منجر به انحرافی دائمی، از تغییر مسیر ایالات متحده به سوی چین خواهد بود» و «مانند دیگی خواهد بود که همیشه، با کوچکترین اشتباهی به انفجار بسیار خطرناکی خواهد انجامید.»

هفت رئیس جمهوری آمریکا نتوانسته‌اند نفوذ سیاسی و اهرم نظامی ایران را مهار کنند. بی‌اعتمادی از زمانی که دانشجویان ایرانی، چهار دهۀ پیش سفارت ایالات متحده را تسخیر کردند و پنجاه و دو آمریکایی را به مدت چهارده ماه بازداشت کردند، عمیق‌تر شد. جان لیمبرت، گروگان سابق، به من گفت: «هر طرف، طرف مقابل را بسیار فریبکار، بدخواه و دروغگو می‌بیند.هر پیشنهادی از طرف دیگری – به ویژه پیشنهادی که به عنوان امتیاز ارائه شود – به ابزار دیگری برای نیرنگ و فریب تبدیل می شود.»

تهران به جای عقب نشینی تحت فشار ترامپ، برنامه‌های هسته‌ای و موشکی‌اش را شتاب بخشید. این مقام ارشد وزارت امور خارجه گفت که گزینه‌هایی مانند تحریم‌ها تمام شده است و آشکارا، نتیجه‌ای را که همه ما می‌خواستیم به همراه نداشته است.

جدای از دیپلماسی، رئیس‌جمهور بایدن، ابزارهای پیشگیرانه کمی دارد و اقدام نظامی، گزینۀ جذاب یا موثر درازمدتی نیست. پنج هفته پس از روی کار آمدن او، ایالات متحده تلاش کرد تا گسترش دامنۀ نفوذ ایران را مختل کند. دو فروند اف ۱۵ آمریکایی هفت بمب پانصد پوندی را بر سر البوکمال انداختند. این حمله هوایی در تلافی حمله موشکی یکی از نیروهای نیابتی ایران به پایگاه نظامی مورد استفاده نیروهای آمریکایی در عراق بود. بمب‌های آمریکایی تاثیر ناچیزی داشتند. یکی از مقام‌های ارشد اطلاعاتی ستاد فرماندهی مرکزی، به من گفت: «بدون بمباران محل، جریان متوقف نخواهد شد. در واقع، من فکر می‌کنم که هواپیماها خیلی سریع به راه افتادند و مؤثر بودند.» اسرائیل ده ها حمله هوایی در نزدیکی البوکمال و صدها حمله دیگر به اهداف ایرانی در سوریه انجام داده است. حرکت تسلیحات همچنان در سراسر مرز‌ ادامه دارد.

بایدن همچنین ارعاب را امتحان کرده است. در ماه اکتبر، یک بمب افکن آمریکایی B-1B از داکوتای جنوبی به سمت حاشیه ایران پرواز کرد. جت‌های جنگنده مصر، اسرائیل، عربستان سعودی و بحرین، آن را در سراسر خاورمیانه اسکورت کردند. از نوامبر ۲۰۲۰، ایالات متحده، هفت سورتی پرواز با استفاده از بمب‌افکن B-52 به اطراف ایران اعزام کرده است که به دلیل اندازه و شکل آن‌ها به BUFF یا «لعنتی‌های چاق بزرگ زشت» نامیده می‌شوند. حتی مقام‌های ارشد در مورد کارآمدی چنین تاکتیک‌هایی تعجب می‌کنند. افسر اطلاعات نیروی دریایی گفت: «به نظر من ایجاد اختلال آسان است، اما فشار مداوم برای تغییر رفتار؟ این مستلزم تصمیم گیری برای توسعه برخی توانایی‌ها در زمینه‌هایی است که من فکر می کنم ما قبلا هم گفته‌ایم، از منظر اولویت ملی چندان به آن علاقه‌مند نیستیم.» مقام‌های آمریکایی اذعان دارند که این پروازها بیشتر برای اطمینان بخشیدن به متحدان منطقه‌ای است، نه ترساندن ایران.

تهران نترس به نظر می‌رسد. در ماه اکتبر، حملۀ پهپادی به التنف، پایگاهی نظامی در سوریه که دویست آمریکایی در آن مستقر هستند، انجام داد. ارزش استراتژیک گسترده‌تر التنف، به سبب موقعیتی است که در بزرگراه حیاتی بین بغداد و دمشق و مسیر لبنان و دریای مدیترانه دارد. هدف غیررسمی ایالات متحده، باز هم جلوگیری از انتقال تسلیحات و مقابله با نفوذ ایران است. یکی از پایگاه‌های خبری حزب الله، حمله ایران به التنف را «مرحله جدیدی از رویارویی» برای خروج آمریکا از خاورمیانه توصیف کرد.

جانشینان ایران در عراق نیز ماموریت‌های بزرگتری در پیش گرفته‌اند. در ۷ نوامبر، سه پهپاد کوادکوپتر به خانه مصطفی الکاظمی، نخست وزیر عراق حمله کردند. چند نفر از نگهبانان مجروح شدند. این ضربات، پس از انتخابات پارلمانی در ماه اکتبر، زمانی که احزاب مورد حمایت ایران، ده‌ها کرسی را از دست دادند و ادعای تقلب در شمارش آرا را داشتند، انجام شد. مک کنزی در مصاحبه‌ای تلویزیونی، متحدان ایران را به اقدامات «جنایتکارانه» ضد رئیس یک دولت متهم کرد. او گفت: «آن چه ما دیدیم گروه‌های مرتبط با ایران هستند که می‌بینند از نظر قانونی نمی‌توانند به قدرت بچسبند و اکنون برای رسیدن به اهداف خود، به خشونت متوسل می‌شوند.» این حمله، ابتدا با دو شبه نظامی شیعه – کتائب حزب الله و عصائب اهل الحق – مرتبط بود. هر دو در انتقال سلاح در البوکمال شرکت داشته‌اند.

در ماه سپتامبر، دو بار با حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جدید ایران، هنگام شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک، ملاقات کردم. او سال‌ها، آدم سلیمانی در وزارت خارجه به شمار می‌رفت. وی خاطرنشان کرد که ایالات متحده از توافق هسته ای خارج شده و تحریم‌های گسترده‌ای اعمال کرده است. او گفت: «اگر بتوان دیوار بی‌اعتمادی را کوتاه کرد، ممکن است نقاط مشترکی وجود داشته باشد، اما این دیوار بسیار بلند است. وقتی دسترسی ما به پول خودمان برای واکسن‌های نجات بخش ممنوع است، آیا حتی ردپایی از اعتماد بین دو کشور وجود دارد؟ امیرعبداللهیان گفت: برای اثبات حسن نیت آمریکا، بایدن ابتدا باید تحریم‌ها را لغو کند و به آزادسازی میلیاردها دلار از دارایی‌های مسدود شده ایران در کشورهای دیگر مانند کره جنوبی کمک کند. او گفت: «اگر به توافقی برسیم، می‌توان از آن برای پیشرفت بیشتر استفاده کرد. اگر شکست بخورد، قبلاً گفته‌ایم که آینده کشور را به برجام گره نمی‌زنیم.»

مالی پیشنهاد کرد دو کشور موافقت کنند که به طور همزمان به توافق برگردند و سپس در مورد مراحلش تصمیم بگیرند. دولت نمی‌خواهد بدون اثبات این که ایران پیشرفت‌های هسته‌ای خود را معکوس می‌کند، به سانتریفیوژهای قدیمی‌تر بازمی‌گردد، ذخایر اورانیومش را کاهش می‌دهد و اجازه بازرسی کامل را می‌دهد، به ایران پاداش بدهد. با همکاری پنج قدرت جهانی، ایالات متحده ممکن است به نحوی بتواند توافق هسته‌ای را بازگرداند. ایران با چالش‌های بی‌سابقه‌ای در داخل و خارج از جهان مواجه است. انقلابیون اصیل در حال نابودی هستند و نوه‌هایشان بیشتر به شبکه‌های اجتماعی علاقه دارند تا ایدئولوژی. در سال ۲۰۲۱، به دلیل  کمبود آب و برق، اعتراضات پراکنده‌ای در بیش از سیصد شهر آغاز شد. تظاهرکنندگان همچنین به خیابان‌ها ریختند تا از دستمزدهای کم یا پرداخت نشده شکایت کنند. این مقام ارشد دولت هشدار داد که اگر دیپلماسی متوقف شود و ایران به سرعت بخشیدن به برنامه هسته‌ای خود ادامه دهد، ایالات متحده ممکن است در سه ماهه اول سال ۲۰۲۲ با یک بحران هسته ای مواجه شود.

مک کنزی تحلیل کرده است که درگیری با ایران چگونه ممکن است رخ دهد. او به من گفت: «اگر آن‌ها به طور غیر مستقیم حمله کنند، جنگ خونینی به راه خواهد افتاد.» و «ما به شدت آسیب خواهیم دید. ما در درازمدت پیروز خواهیم شد. گرچه یک سال طول خواهد کشید.» یا به طور بالقوه بیشتر، همان طور که ایالات متحده در افغانستان و عراق آموخته است و یک اتحادیۀ نظامی تمام عیار با شرکت اسرائیل یا ایالات متحده، تقریباً به طور قطع باعث وقوع جنگی منطقه‌ای در چندین جبهه خواهد شد. ایران بهتر از هر زمان دیگری در تاریخ نوین خود مسلح است و قدرت‌های نظامی و سیاسیش تندروترند. توافق هسته‌ای می‌تواند تنها آغاز و بخش ساده‌تر چالش ایران برای هشتمین رئیس‌جمهور آمریکا باشد.