نگاهی به آن چه گذشت
حسن بهشتی پور
امروز بعد از پنج روز به اینترنت دسترسی پیدا کردم . واقعا نوشتن در چنین شرایطی سخت است اما واجب است. باید در تاریخ ثبت شود چه اتفاقی چگونه و چرا در کجا و در چه زمانی رخ داد. اثرات و نتایج آن چه خواهد بود؟ حوادث روزهای، شنبه ۲۵ آبان تا چهارشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۸ در تاریخ ایران میماند. برای تحلیل این رویداد باید حال خوبی داشت و فکر آرامی تا بتوان واقعیتها را درک کرد.
افزایش قیمت بنزین در واقع جرقهای برای آتش افکندن به خشم مردمی بود که نارضایتی خود را اعلام کردند و معلوم نیست واقعا چه کسانی این نارضایتی را به حمله به بانکها، مراکز عمومی خرید و حتی خانه های مردم، تبدیل کردند. حملاتی که در سازمان یافته بودن آن تردیدی نیست اما چه کسانی این سازماندهی را برعهده داشتند؟
آیا وزیر خارجه اسرائیل که سه ماه پیش در مجمع عمومی سازمان ملل در سخنرانی خود به فارسی گفت: «جوجه ها را آخر پائیز می شمارند» میدانست چنین حوادثی در پائیز ایران رخ میدهد؟ آیا او از طراحی آمریکا، اسرائیل و عربستان برای ایجاد ناآرامی در ایران خبر داشت و فقط منتظر یافتنِ بهانۀ مناسب بودند تا جوخههای آتش خود را در داخل فعال کنند؟
شاید پاسخ دقیق به این سئوال در کوتاه مدت اصلا ممکن نباشد. زیرا در نقطه مقابل این دیدگاه، بسیاری از تحلیلگران معتقدند نباید مسائل را به گردن خارجیها انداخت. باید صدای شکستن استخوان اقشار کم درآمد را زیر این همه بار سنگین گرانی شنید. اکثر کسانی که صدای خود را بلند کردند، افراد کم درآمد یا فقیری بودند که هیچ رابطهای با آمریکا و اسرائیل و عربستان نداشتند. آنها در تظاهرات خود به من و امثال من میگفتند: در جای راحت نشستهاید و درآمد کافی دارید، ازحال و روز ما خبر ندارید که چه میکشیم. بیخود دنبال خارجیها نگردید. آنها حداکثر از شرایط بوجود آمده بهره برداری ناروا میکنند. از ماست که برماست.
حالا من ماندهام که در پاسخ آنها چه میتوان نوشت؟ بالاخره این حملات به مراکز دولتی را کسانی سازماندهی کردند. اگر عوامل داخلیِ تحریک شده از سوی خارجی ها نبودند، پس چه کسانی بودند؟ به راحتی می توان نیروهای امنیتی را به ایجاد آشوب متهم کرد تا بهانه برای سرکوب پیدا کنند. اما به قول برشت به سرنیزه میتوان تکیه کرد، اما نمی توان روی آن نشست.
حتی اگر چنین فرضی را هم بپذیریم بازهم نمی توان پذیرفت کسانی بر سر شاخ، بُن میبُرند. بیایم واقع بین باشیم، هیچ قدرت خارجی دلسوز مردم ایران نیست. آنها بدنبال منافع خود هستند. در داخل هم کسانی هستند که هیچ گوش شنوایی برای شنیدن و دیدن درد و رنج مردم ندارند.
بهترین کار آن است که اسیر جو زدگی نشویم. تلاش کنیم واقعیت ها را ببینیم و فریب تبلیغات رسانه ها را نخوریم. داخلی و خارجی اش زیاد فرقی ندارد. ما خود نیز نوعی رسانهایم.