• ۲۶ آذر ۱۴۰۴

سهیل رسانه: نگاهی نو، به جهانی کهنه

پیام نمایش نظامی چین به ترامپ: “تو در این جهان تنها نیستی.”

احمد کامل | الجزیره (۴/۹/۲۰۲۵)

در سوم سپتامبر ۲۰۲۵، میدان تیان‌آن‌من پکن شاهد بزرگ‌ترین رژه نظامی تاریخ معاصر چین بود؛ جایی که ده‌ها هزار سرباز و جدیدترین تجهیزات رزمی کشور به نمایش درآمدند. این مراسم به مناسبت هشتادمین سالگرد پایان جنگ جهانی دوم و پیروزی بر ژاپن برگزار شد، اما هدف آن صرفاً نمایش قدرت نظامی نبود، بلکه پیامی دیپلماتیک، نمادین و چندلایه به همراه داشت.

رهبری چین کوشید با دعوت از طیف گسترده‌ای از میهمانان خارجی، جایگاه خود را به‌عنوان رهبر «جنوب جهانی» تثبیت کند. حضور کشورها به منزله تأیید نقش پکن بود و غیبت برخی نیز معنایی روشن داشت. فیلیپین به دلیل پیوندهای استراتژیک با آمریکا غایب بود و سنگاپور تنها معاون نخست‌وزیر خود را فرستاد. در مقابل، حضور ویتنام، مالزی، اندونزی، کامبوج و میانمار، پکن را در قامت شریک ترجیحی بسیاری از دولت‌های جنوب شرق آسیا نشان داد.

نمادین‌ترین لحظه مراسم، نشستن ولادیمیر پوتین در کنار شی جین‌پینگ بود؛ صحنه‌ای که برای مسکو، گرفتار در انزوای جنگ اوکراین، نشانه‌ای از مشروعیت و برای پکن تجسمی از اعتماد راهبردی دو کشور به شمار می‌رفت. انتخاب زمان نیز هوشمندانه بود؛ درست هنگامی که واشنگتن میزبان گفت‌وگوی سه‌جانبه با مسکو و کی‌یف بود، رهبران چین و روسیه در پکن درباره آینده پس از جنگ و نظم جهانی نوین گفت‌وگو کردند.

شی جین‌پینگ در سخنرانی خود کوشید روایت تاریخیِ غرب‌محور درباره جنگ جهانی دوم را بازنویسی کند. او یادآور شد که چین نقشی محوری در شکست ژاپن داشته و از ابتدای شکل‌گیری نظم بین‌المللی، یکی از بازیگران اصلی بوده است. هرچند نسبت به توکیو لحنی محتاطانه داشت و بر مسئولیت تاریخی ژاپن تأکید کرد، اما به‌جای تنش‌آفرینی، بر ضرورت ساخت «جامعه‌ای با سرنوشت مشترک در آسیا و اقیانوس آرام» انگشت گذاشت. او با پیوند دادن گذشته چین به‌عنوان ملتی قربانی، حال آن به‌عنوان قدرتی در حال خیزش، و آینده آن به‌عنوان معمار نظم نوین، تصویری جامع از مسیر تاریخی کشور ارائه داد.

از نگاه تحلیلگران، رژه تیان‌آن‌من اقدامی استراتژیک بود که قدرت نظامی، موقعیت‌یابی دیپلماتیک و بازنویسی تاریخ را درهم آمیخت. پیام این مراسم هم به داخل کشور ــ تقویت اعتماد و غرور ملی ــ و هم به بیرون ــ ارسال سیگنال بازدارندگی ــ منتقل شد.

روشن‌ترین پیام اما خطاب به واشنگتن بود: «آمریکا تنها قدرت تعیین‌کننده جهان نیست.» چین امروز خود را به‌عنوان قدرتی مسئول معرفی می‌کند؛ قدرتی با ارتشی آماده، شبکه‌ای رو به گسترش از دوستان و شرکا، و رهبری که عزم آن را دارد در شکل‌دهی به نظم جهانی آینده نقشی تعیین‌کننده ایفا کند.

سه‌گانه هسته‌ای چین؛ ستون‌های بازدارندگی نوین

نخستین پیام استراتژیک پکن در رژه اخیر، نمایش کامل آنچه «سه‌گانه هسته‌ای چین» نامیده می‌شود بود؛ یعنی توانایی اجرای حملات هسته‌ای از سه بُعد زمین، دریا و هوا به طور هم‌زمان. این ظرفیت، چین را در ردیف قدرت‌های بزرگ هسته‌ای جهان قرار می‌دهد.

بازدارندگی زمینی:  در این بخش، چین از موشک بالستیک قاره‌پیمای تازه‌ساخت دانگ‌فِنگ-۶۱ (ریاح شرق-۶۱) رونمایی کرد؛ سامانه‌ای با بُرد بسیار بلند و قابلیت حمل چند کلاهک هسته‌ای. ویژگی ممتاز این موشک، استفاده از سکوی متحرک است که امکان جابه‌جایی، پنهان‌کاری و مصونیت بیشتری در برابر حملات دشمن فراهم می‌آورد. همچنین نسخه ارتقایافته موشک میان‌برد تا دوربرد دانگ‌فِنگ-۳۱ نیز به نمایش گذاشته شد؛ یکی از ستون‌های دیرپای بازدارندگی هسته‌ای زمینی چین.

بازدارندگی دریایی: در عرصه دریا، موشک بالستیک جولانگ-۳ (موج اقیانوس-۳) معرفی شد؛ سلاحی ویژه برای پرتاب از زیردریایی‌های هسته‌ای. این موشک به چین امکان می‌دهد حملات غافلگیرانه‌ای از اعماق اقیانوس اجرا کند و با تضمین توان پاسخ‌گویی حتی پس از یک حمله پیش‌دستانه، مصونیت بازدارندگی هسته‌ای خود را تقویت کند.

بازدارندگی هوایی: پکن همچنین موشک دوربرد جینگ‌لی-۱ (رعد صاعق-۱) را بر روی بمب‌افکن‌های استراتژیک به نمایش گذاشت. این سلاح قادر است از فاصله‌های بسیار دور پرتاب شود و آزادی عمل زیادی در هدف‌گیری زیرساخت‌های حیاتی دشمن فراهم می‌آورد. با این موشک، حلقه سه‌گانه هسته‌ای چین تکمیل می‌شود.

ترکیب این سه بُعد، پیامی روشن داشت: چین دیگر صرفاً یک قدرت منطقه‌ای نیست، بلکه یک قدرت هسته‌ای تمام‌عیار است که توان اجرای حملات هم‌زمان از زمین، دریا و هوا را دارد و هر دشمن بالقوه‌ای را در دایره بازدارندگی دائمی خود نگاه می‌دارد.

نمایش تسلیحات هسته‌ای تنها به اینجا ختم نشد. پکن همچنین آخرین نسخه از موشک بالستیک قاره‌پیمای دانگ‌فِنگ-۵C را معرفی کرد؛ مدلی با بُردی بیش از ۲۰ هزار کیلومتر و توانایی حمل تا ۱۲ کلاهک هسته‌ای، به‌گونه‌ای که در تئوری قادر است سراسر کره زمین را تحت پوشش قرار دهد. چین این سامانه‌ها را «برگه برنده بازدارندگی» و ابزار حفاظت از «حاکمیت و کرامت ملی» خود می‌داند.

پیکان‌های دریا؛ سلاحی برای شکار غول‌های اقیانوس

فراتر از حوزه هسته‌ای، چین مجموعه‌ای از تسلیحات فوق‌صوت ضدکشتی را به نمایش گذاشت. مهم‌ترین آن، موشک تازه‌معرفی‌شده یینگ‌جی-۱۵ (ضربه عقاب-۱۵) بود که در کنار دیگر اعضای خانواده «یینگ‌جی» به نمایش درآمد؛ خانواده‌ای که پیش‌تر در آزمایش‌ها علیه ماکت‌های ناو هواپیمابر آمریکا به کار گرفته شده بود.

این موشک‌ها از نوع کروز یا بالستیک تاکتیکی‌اند و عمدتاً از کشتی‌ها یا هواپیماها پرتاب می‌شوند. ویژگی کلیدی آن‌ها توان پرواز در ارتفاع پایین و پیروی از مسیرهای دقیق و برنامه‌ریزی‌شده برای تعقیب اهداف دریایی غول‌پیکر است. برخلاف موشک‌های استراتژیک بالستیک که نقش بازدارندگی هسته‌ای دارند، «یینگ‌جی»‌ها برای نبرد مستقیم طراحی شده‌اند؛ موشک‌هایی با دقت اصابت بالا و قدرت تخریب شدید علیه ناوهای بزرگ، ازجمله ناوشکن‌ها و هواپیمابرها.

مزیت کیفی این تسلیحات در سرعت فرامافوق‌صوت آن‌هاست؛ بیش از پنج برابر سرعت صوت. چنین شتابی رهگیری و انهدام آن‌ها را برای سامانه‌های پدافند هوایی متعارف، تقریباً ناممکن می‌سازد.

«قاتل ناوهای هواپیمابر»؛ یینگ‌جی-۲۱ و راهبرد مهار امریکا

در میان نسل تازه موشک‌های ضدکشتی چین، چشمگیرترین نمونه یینگ‌جی-۲۱ بود؛ موشکی که به «قاتل ناوهای هواپیمابر» شهرت یافته است. این موشک بالستیک ضدکشتی، بُردی در حدود ۱۵۰۰ کیلومتر دارد و بخشی از راهبرد پکن برای خنثی‌سازی مهم‌ترین ابزار قدرت دریایی آمریکا ــ یعنی ناوهای هواپیمابر ــ به شمار می‌رود.

یینگ‌جی-۲۱ در مرحله پرواز میانی با سرعتی بیش از شش برابر سرعت صوت (ماخ ۶) حرکت می‌کند و هنگام نزدیک شدن به هدف، سرعت آن تا ده برابر صوت افزایش می‌یابد؛ موضوعی که رهگیری آن را برای سامانه‌های دفاعی تقریباً ناممکن می‌سازد. افزون بر این، مسیر پروازی شبه‌بالستیک و قابلیت مانورپذیری در هوا، دقت بالایی در اصابت به اهداف دریایی متحرک و بزرگ برای آن فراهم کرده است.

این موشک به سامانه‌های ناوبری پیشرفته مجهز است که ترکیبی از هدایت اینرسی و ماهواره‌ای را به کار می‌گیرند و دقت اصابت را تضمین می‌کنند. یینگ‌جی-۲۱ می‌تواند کلاهک‌های متنوعی حمل کند؛ از جنگی‌های متعارف پرقدرت گرفته تا مهمات ویژه برای آسیب حداکثری به کشتی‌های غول‌پیکر. نخستین‌بار این موشک بر روی ناوشکن‌های مدرن رنهای ظاهر شد و بعدها نسخه‌ای هوایی آن برای پرتاب از بمب‌افکن‌های استراتژیک شی‌آن H-6 توسعه یافت؛ قابلیتی که به‌طور چشمگیری دامنه استفاده و انعطاف عملیاتی آن را افزایش داد.

به این ترتیب، یینگ‌جی-۲۱ به سلاحی «دوپلتفرمی» بدل شد که هم از دریا و هم از هوا توان اجرای حملات دقیق و سریع را دارد؛ سلاحی که موقعیت چین را به‌عنوان قدرتی دریایی توانمند برای به چالش کشیدن برتری آمریکا در اقیانوس آرام تثبیت می‌کند.

طوفان موشک، لیزر و جنگ الکترونیک

در بخش دفاع هوایی و جنگ الکترونیک، چین مجموعه‌ای از سامانه‌های نوین را به نمایش گذاشت که طیف وسیعی از تهدیدات مدرن ــ از ماهواره‌ها گرفته تا پهپادها ــ را هدف قرار می‌دهند. برجسته‌ترین آن‌ها سامانه HQ-29 (پرچم سرخ-۲۹) بود؛ سلاحی طراحی‌شده برای رهگیری موشک‌های بالستیک در فراز جو و حتی هدف قراردادن ماهواره‌ها در مدار پایین. این سامانه به پکن امکان می‌دهد تا «چشم‌های دشمن در آسمان» ــ یعنی ابزارهای شناسایی و هدایت ــ را کور کند.

همچنین، سلاح‌های لیزری پرانرژی معرفی شدند که می‌توانند با هزینه‌ای بسیار کمتر از موشک‌های پدافندی، پهپادهای کوچک را به‌سرعت نابود یا از کار بیندازند. در کنار آن، سامانه‌های جنگ الکترونیک مبتنی بر امواج مایکروویو به نمایش درآمدند؛ سامانه‌هایی که با ایجاد اختلال در سامانه‌های کنترلی، توانایی دسته‌های پهپاد را در پرواز هماهنگ از میان می‌برند و آن‌ها را بی‌اثر می‌سازند.

رسانه‌های چینی این مجموعه را «سه‌گانه آهنین ضدپهپاد» نامیدند؛ چراکه سه لایه حفاظت را فراهم می‌کند: موشک‌ها برای رهگیری از دور، لیزر برای انهدام سریع و دقیق، و مایکروویو برای ایجاد آشفتگی و اختلال. نتیجه، یک سپر دفاعی چندلایه در برابر تهدید فزاینده پهپادهاست.

«جنگ هوشمند»؛ از زیردریایی‌های خودکار تا سگ‌های رباتیک

در حوزه سامانه‌های بدون سرنشین، نمایش امسال تصویری روشن از حرکت چین به‌سوی «جنگ هوشمند» ارائه داد. نیروی دریایی چین زیردریایی خودکار HSU-100 را به نمایش گذاشت؛ وسیله‌ای ۲۰ متری که در ظاهر شبیه زیردریایی‌های معمول است اما بدون خدمه عمل می‌کند. مأموریت اصلی آن، جمع‌آوری اطلاعات یا حتی حمله به نیروهای دشمن در اعماق اقیانوس‌ها عنوان شده است.

علاوه بر آن، زیردریایی خودکار دیگری با نام AJX-002 رونمایی شد که مأموریت اصلی‌اش کارگذاری مین‌های دریایی است. این سلاح می‌تواند ابزار بالقوه‌ای برای محاصره دریایی تایوان یا بستن گذرگاه‌های حیاتی شرق آسیا در صورت بروز جنگ باشد.

کارشناسان چینی، از جمله بای مینگ‌چین، تأکید دارند که ورود زیردریایی‌های خودکار بزرگ به خدمت، چین را در جایگاهی ممتاز برای حفاظت از زیرساخت‌های حیاتی زیر دریا قرار می‌دهد؛ موضوعی که پس از حادثه خرابکاری خط لوله نورد استریم، بُعدی کاملاً استراتژیک یافته است.

نمایش نظامی چین محدود به دریا نبود. پهپادهای چندمنظوره‌ای رونمایی شدند که توانایی پرواز در هوا و فعالیت زیر آب را توأمان دارند. همچنین بالگردهای بدون سرنشین ویژه ناوها و حتی ربات‌های چهارپای موسوم به «سگ‌های آهنی» روی خودروهای زرهی به نمایش درآمدند؛ ابزارهایی که می‌توانند برای شناسایی، پشتیبانی لجستیکی و حتی درگیری مستقیم به کار گرفته شوند.

 پرواز بر عرشه؛ شتاب چین در توسعه توان هوایی ـ دریایی

در حوزه هوایی، پکن چهار نوع جنگنده ویژه عملیات بر روی ناوهای هواپیمابر را معرفی کرد؛ نشانه‌ای از جهش سریع در تقویت پیوند میان نیروی دریایی و هوایی. در میان آن‌ها، جنگنده J-15T بیش از همه جلب توجه کرد؛ نسخه‌ای ارتقایافته از J-15 که قابلیت برخاستن با دو شیوه متفاوت را دارد.

شیوه نخست، استفاده از سکوی پرتاب شیب‌دار است که در ناوهای قدیمی‌تر به کار می‌رود. این روش ساده و کم‌هزینه است، اما محدودیت‌هایی دارد: جنگنده نمی‌تواند با حداکثر سوخت و تسلیحات خود برخیزد. شیوه دوم که در بخش‌های بعدی معرفی شد، بر رفع این محدودیت‌ها تمرکز دارد.

البته! در ادامه ترجمهٔ کامل متن به فارسی، با همان سبک ویراسته و روان که برای انتشار مناسب باشد، آورده‌ام:

  اما روش دوم، نظام منجنیق یا کاتاپولت است که در ناوهای هواپیمابر مدرن به کار گرفته می‌شود. در این شیوه، هواپیما روی ریل ویژه‌ای ثابت می‌گردد و با نیروی عظیم پرتاب می‌شود تا در مسافتی کوتاه به سرعت لازم برای برخاستن برسد. این سامانه به هواپیما امکان می‌دهد با حداکثر ظرفیت سوخت و سلاح خود به پرواز درآید، و در نتیجه توان رزمی آن به شکلی چشمگیر افزایش می‌یابد.

به‌واسطه‌ی این انعطاف، جی-۱۵ تی با همه انواع ناوهای هواپیمابر چین سازگار است و می‌تواند مأموریت‌های خود را در محیط‌های عملیاتی گوناگون با کارایی بالا انجام دهد.

در کنار آن، جی-۱۵ دی‌تی نسخه‌ای ویژه برای جنگ الکترونیک است. این هواپیما تنها برای نبرد مستقیم ساخته نشده، بلکه برای اخلال در رادارها و سامانه‌های ارتباطی دشمن طراحی شده است. به همین دلیل، همچون «چشم پنهان» همراه هواپیماهای تهاجمی عمل می‌کند و شانس موفقیت عملیات آنان را بالا می‌برد. افزون بر این، امکان پرواز با هر دو روش (منجنیق یا سکوی پرشی) را دارد و به نیروی دریایی چین لایه‌ای تازه از قدرت تاکتیکی می‌افزاید.

اما در صدر این مجموعه، جی-۳۵ جلب توجه می‌کند؛ تازه‌ترین و پیشرفته‌ترین جنگنده‌ی رادارگریز چین که برای ناوهای هواپیمابر ساخته شده است. این جنگنده توانایی پنهان‌کاری در برابر رادارها را با انعطاف در حمل انواع سلاح‌های نوین ترکیب کرده و عملاً به ستون فقرات هر نبرد هوایی-دریایی آینده بدل می‌شود.

از همین رو، تحلیلگران جی-۳۵ را «قطعه‌ی کلیدی در گذار از دفاع نزدیک به دفاع دوردست» می‌نامند؛ نمادی از جاه‌طلبی چین برای حرکت از حفاظت صرف سواحلش به سوی گسترش قدرت در اعماق اقیانوس‌ها.

این مسیر با گفته‌های کارشناس نظامی چینی، بای مینگ‌چین، همسو است. او تأکید می‌کند که آرایش‌های هوایی به نمایش درآمده نشان می‌دهد بمب‌افکن‌های استراتژیک چین اکنون توانایی هدف‌گیری در فواصل بسیار دورتر را پیدا کرده‌اند؛ قابلیتی که با سوخت‌گیری هوایی از هواپیمای وای-۲۰ تقویت می‌شود. بدین ترتیب، مرحله‌ای تازه از توسعه‌ی نیروی هوایی چین شکل گرفته است که بر ترکیب بمب‌افکن‌های دوربرد و جنگنده‌های چندمنظوره‌ی رادارگریز در قالب یک منظومه‌ی یکپارچه استوار است.

 نسیج قدرت: شبکه‌ای از اعماق تا فضا

به طور کلی، می‌توان گفت این رژه‌ی نظامی، بازتاب روشن دکترین جدید پکن بود: ادغام توان تهاجمی و دفاعی در یک شبکه‌ی یکپارچه که دشمن را از نزدیک شدن بازمی‌دارد، امکان هدف‌گیری دقیق در فواصل بسیار دور فراهم می‌کند و مانع از برتری میدانی طرف مقابل می‌شود. در این چارچوب، هیچ سلاحی به‌طور منفرد عرضه نمی‌شود، بلکه هر یک به‌مثابه رشته‌ای در تار و پود شبکه‌ای متحد از فرماندهی و کنترل جای می‌گیرد؛ شبکه‌ای که تصویر کامل میدان نبرد را پیش از آغاز آن ترسیم می‌سازد.

در قلب این دکترین، مفهوم «منع دسترسی/محروم‌سازی از تحرک» (A2/AD) قرار دارد؛ رویکردی راهبردی برای ایجاد چتری بازدارنده‌ی گسترده که هر نیروی دریایی دشمن را از نزدیک شدن به آب‌های چین یا دریای جنوبی و شرقی چین بازمی‌دارد. تحقق این هدف با لایه‌های متداخل قدرت ممکن می‌شود: از موشک‌های دوربردی چون دی‌اف-۲۶ که قادرند جزیره‌ی گوام آمریکا را هدف قرار دهند، تا موشک‌های هایپرسونیک ضدکشتی نظیر یینگ‌جی-۲۱ که می‌توانند شناورهای عظیم را با سرعتی خارق‌العاده نابود کنند. به این‌ها باید ناوگان زیردریایی‌های خودکار و پهپادهای دریایی را افزود که همچون میادین مین متحرک یا شبکه‌های هشدار زودهنگام در اعماق دریا عمل می‌کنند.

چنین ترکیبی، مأموریت ناوهای هواپیمابر و کشتی‌های بزرگ را به‌شدت دشوار می‌سازد؛ چرا که به جای مواجهه با یک تهدید قابل پیش‌بینی، دشمن با شبکه‌ای درهم‌تنیده از تهدیدات گوناگون روبه‌رو خواهد شد. این تغییر رویکرد نشان‌دهنده‌ی گذار بنیادین در تفکر نظامی چین است: از دفاع ساحلی به تحمیل واقعیتی نو در اقیانوس‌های منطقه‌ای، با پیامی روشن که این عرصه دیگر حوزه‌ی اختصاصی ایالات متحده نیست.

 سه‌گانه‌ی هسته‌ای؛ پیام بازدارندگی

هم‌زمان، این رژه حامل پیامی صریح درباره‌ی توان بازدارندگی هسته‌ای منعطف چین بود؛ چرا که برای نخستین بار سه بازوی اصلی قدرت هسته‌ای این کشور در یک قاب به نمایش درآمد. معنای این تصویر برای هر دشمن روشن است: هیچ ضربه‌ی پیش‌دستانه‌ای قادر به خنثی‌سازی کامل توان هسته‌ای چین نخواهد بود، و پکن همواره امکان پاسخ کوبنده خواهد داشت.

کارشناسان هدف از این توسعه را بستن شکاف میان پلتفرم‌های هسته‌ای مختلف می‌دانند. زیردریایی‌ها توان بقا در اعماق دریا را تضمین می‌کنند، حتی اگر پایگاه‌های زمینی هدف قرار گیرند؛ در حالی که بمب‌افکن‌ها با تحرک و برد بلند، انعطاف بیشتری برای حمله ایجاد می‌کنند. این هم‌افزایی قابلیت بازدارندگی هسته‌ای چین را به‌شدت قابل اعتمادتر و منعطف‌تر ساخته است؛ چه از طریق «ضربه‌ی دوم» از دریا یا هوا در صورت حمله به موشک‌های زمینی، و چه از راه جابه‌جایی و پراکندگی نیروها که عملاً خنثی‌سازی این سه‌گانه را ناممکن می‌کند.

بنابراین، نمایش سه‌گانه‌ی هسته‌ای تنها یک نمایش فناوری نبود، بلکه پیامی سیاسی و راهبردی داشت: چین اکنون می‌تواند جایگاه جهانی خود را با چتر بازدارندگی هسته‌ای قابل اعتماد و انعطاف‌پذیر حفاظت کند.

 درس‌ها از جنگ اوکراین و فراتر از آن

ترکیب نیروهای به نمایش درآمده همچنین نشان داد که چین در حال بهره‌گیری از تجربه‌های جنگ‌های معاصر است، به‌ویژه جنگ اوکراین. پکن دریافت که پهپادها به سلاحی سرنوشت‌ساز و کم‌هزینه بدل شده‌اند؛ از همین‌رو، «سه‌گانه‌ی آهنین ضدپهپاد» را توسعه داد تا با کارآمدی بیشتری آن‌ها را سرنگون سازد. این نوآوری توان چین را در حفاظت از نیروهای زمینی و دریایی‌اش در برابر هجوم پهپادها و موشک‌های دشمن افزایش می‌دهد و هزینه‌های دفاعی را به شکل محسوسی کاهش می‌دهد.

 غول در قمقمه

با این حال، باید اذعان کرد که قدرت نظامی چین، همان‌گونه که در این رژه به نمایش درآمد، هنوز مهار‌شده و آزمون‌نشده است؛ شبیه غولی که در قمقمه محبوس مانده باشد. درست است که پکن زرادخانه‌ای چشمگیر از سلاح‌های پیشرفته عرضه کرد، اما بسیاری از آن‌ها هنوز در میدان واقعی نبرد آزمایش نشده‌اند، و بخشی نیز در مرحله‌ی «تست همزمان با استقرار» قرار دارد. این مسئله پرسش‌هایی درباره‌ی مقیاس واقعی این توانمندی‌ها برمی‌انگیزد: آیا با سامانه‌هایی محدود و نخبه روبه‌رو هستیم یا ارتشی با چنان تراکم و آموزش که بتواند این قدرت را در مقیاس وسیع فعال کند؟

از منظر هماهنگی عملیاتی نیز، آنچه در رژه دیده شد تصویری ایده‌آل از هم‌افزایی نیروهای زمینی، دریایی، هوایی و سایبری زیر پرچم یک فرماندهی واحد بود. اما تحقق چنین هماهنگی‌ای نیازمند زیرساخت‌های فرماندهی و کنترل پیشرفته و قابلیت‌های بالای هماهنگی لحظه‌ای است. در عمل، ارتش آزادی‌بخش خلق در گذشته با مشکلات بوروکراسی و سلسله‌مراتب سخت مواجه بوده، و چین از دهه‌ها پیش وارد جنگ واقعی نشده است. بنابراین، دکترین‌های نوین آن هنوز نیازمند آزمون میدانی‌اند.

در بُعد لجستیک نیز نقاط تاریکی وجود دارد. مدیریت ناوگان پهپادها، زیردریایی‌های خودکار و موشک‌ها مستلزم سامانه‌های پشتیبانی، تعمیر و نگهداری، ارتباطات امن و انبارهای عظیم تسلیحات است؛ اموری که طبعاً در نمایش عمومی آشکار نمی‌شوند.

پیچیدگی اوضاع زمانی بیشتر می‌شود که هر نمایش قدرت، رقبا را وادار به تغییر آرایش می‌کند؛ چه با افزایش حضور آمریکا در آسیا و تسریع برنامه‌های تسلیحاتی‌اش، چه با افزایش هزینه‌های نظامی قدرت‌های منطقه‌ای مانند ژاپن و تقویت ائتلاف‌هایشان. به همین دلیل، چنین رژه‌ای می‌تواند محرک رقابت تسلیحاتی جدیدی باشد. نمونه‌ی بارز واکنش‌ها، سخن طعنه‌آمیز دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا بود که پس از دیدار شی، پوتین و کیم در شبکه‌ی «تروث سوشیال» نوشت: «شما دارید علیه ایالات متحده توطئه می‌کنید

 دو چهره‌ی یک نمایش

بدین ترتیب، رژه‌ی نظامی چین چهره‌ای دوگانه داشت: از یک‌سو پیامی بازدارنده برای بزرگداشت گذشته و اعلام قدرت امروز، و از سوی دیگر، زنگ خطری برای شکل‌گیری ائتلاف‌های تازه و توازن‌های متلاطم‌تر. آنچه میان توان اعلام‌شده و توان آزموده فاصله می‌اندازد، همچنان غولی ناشناخته را در هاله‌ای از ابهام نگاه می‌دارد؛ غولی که منتظر آزمون واقعی است تا وزن حقیقی خود را در صحنه‌ی تاریخ آشکار سازد.