• ۲۵ آذر ۱۴۰۴

سهیل رسانه: نگاهی نو، به جهانی کهنه

شعر

بندگی

شعری از حیدر سهیلی اصفهانی (صخره) برکه‌ای بود در دل صحرای غور آب می‌بخشید بر احشام و گور گوری آمد در کنار برکه تا آب نوشد شاد و خرم، بی‌صدا…

یه سال خوب

نشسته بودم لب حوض، ماهی‌ها رو نگا کنم، با موج ریز روی آب، صفا کنم… صفا کنم! شاخۀ بید سر حوض، عجب می‌رقصید توی باد انگاری که یه عمریه منتظره…

در میان جریان

نشسته‌ام در میان رود در میان حقیقتی برآمده از سکون جریان را حس می‌کنم سایشی به سرعت حرکت بارشی به زلالی آرزو چشم‌اندازی به دوردستی امید صخره‌ام! صخره‌ای دور از…

حدسی ز بارش باران

حیدر سهیلی اصفهانی (صخره) نشسته‌ام چو صخره در راه می‌نگرم حقیقتی بسته بر صلیب در این روزگار غریب امان ز چکاچک شمشیر شما ای رهگذران که نه از صلیب می‌گذرید…

جمال رویت ای حافظ به سان ماه و اختر شد!

در اواخر سال ۱۳۹۵ خورشیدی، ناگهان در شبکۀ بی بی سی اعلام شد، غزل شناخته شده ای که تصور می شد از آن شاعر دیگری است، با دقتی موشکافانه، از…

از کنار گور!

پرچم به دست داری و می‌روی چو مور از بیم آن که تو را آواره کرده است آیا درون روزنی یا از کنار گور لولۀ تفنگی ترا نشانه رفته است؟…

چه کسی پاسخ من خواهد داد؟

شعری از حیدر سهیلی اصفهانی (صخره) در تاریخ ۵ أمرداد ۱۳۹۵، شب عید، تروریست‌ها انفجار مهیبی را در شهر قامشلی مرتکب شدند که کشتار بزرگی در پی داشت. از جملۀ…

سیاست زدگی..!

حیدر سهیلی اصفهانی (صخره) آدمی را سگ بگیرد، جو نگیرد ای خدا! چون شده است رسم سیاست‌زدگی کاش چفت و قفل بندد این زبانش، بی‌صدا تا شود رسمی برای اعتلای…

زوزه

از دور دستصدای سگان گلهبه گوش می‌رسدباز گرگان به گلهزده‌اند اماسگان ولگرددر میان زباله‌های دهکدهپرسه می‌زنند در پی استخوان مرغیشکمبه‌ایلقمه‌ای گاز زدهاز دهان افتاده با هر طنین عوعوی خشمگینگوشی می‌جنبدو…

فحشای قلم

شعری از حیدر سهیلی اصفهانی (صخره) خودفروشی زشت است؟ نه با اندازۀ فحشای قلم و به خالی که به کنج لب غم می‌بندد… یا به آن سرمۀ زیبا که به…