و اما… آزادی!
هر کسی چیزی را مقدس می داند. کسانی ممکن است «دست بر سینه پیش امیری» بودن را روالی عاقلانه و حتی مقدس جلوه دهند. کسانی را میشناسم که در خانه…
برای اروندکنار… نه برای قدس..!
حیدر سهیلی اصفهانی | چهار سال پیش امسال، توانستم اروندکنار را ببینم. در اسکلهای که سالها ایستاد و زیر باران موشکها و گلولههای توپ و صدها حمله و ضد حمله،…
داستان طنز | امان از دل زینب!
حیدر سهیلی اصفهانی من از جادۀ هراز ، کمتر به شمال میرفتم. چون مقصد من معمولا انزلی بود و برای من بهتر بود که اغلب از جادۀ قزوین- رشت که…